سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مُهر بر لب زده

دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ... گفتم تابدانم تا بدانی ...

آیا ممکن است در این ابتلائات بزرگ هر چند مانند ذبیحه حرکتى کوچک داشته باشیم . در قضیه ى مسجد گوهرشاد عده اى را دستگیر نمودند، هشت نفر از علما هم در میان آن ها بودند و معلوم نبود که آن ها را به کجا مى برند، و اعدامشان مى کنند و یا ... تا این که آقا سیدابوالحسن اصفهانى ( رحمه الله ) براى نجات آن ها از نجف به رضاشاه تلگراف کرد، ولى از آن جا که در تلگراف کلمه ى حتما ذکر شده بود، تلگراف از کرمانشاه برگشت ، و ایشان دوباره تلگراف زدند و از اعدام آن ها صرف نظر و آزاد شدند . یکى از علماى دستگیر شده مى گفت : در بازداشتگاه همه ى ما با حال ناراحتى و تضرع مشغول توسلات و زارى و دعا و گریه بودیم ، اما مى دیدیم که آقا سید یونس اردبیلى ( رحمه الله ) مشغول مطالعه ى کتاب جواهر است !به گونه اى که گویى اصلا در گرفتارى نیست .
گویا ایشان تکلیفشان را همان مى دیده اند .
----------------------------------------------------------------------
توفیق به کثرت اشتغال نیست
علماى سابق با آن همه توفیقات که داشتند، معلوم نیست عمرشان از ما بیشتر بوده است . شیخ انصارى ( رحمه الله ) سنش از ما کمتر بوده است ، شهید اول و ثانى ( رحمهماالله ) با آن همهم کتاب هاى خوب و مفید و متین ، زیاد عمر نکردند، ولى عمرشان با برکت بود . بنابراین ، معلوم مى شود که توفیق به کثرت اشتغال به تحصیل و ... ربطى ندارد.
--------------------------------------------------------
جدیت آخوند خراسانى و آیت الله اصفهانىآقا بهجت
جدیت علما در اشتغال به بحث و درس به حدى عجیب و غریب بودهه که نمى شود بیان کرد. گفتن آن خیلى مشکل است ، مخصوصا محققین آن ها.
استاد ما نقل مى کرد که تنها یک بار در درس مرحوم آخوند خراسانى شرکت ننمودم . علت آن هم این بود که باران شدیدى آمده بود و من یقین کردم که آن مرحوم براى تدریس نمى آید؛ زیرا هنگام باریدن باران در جلوى خانه ى ایشان آب فراوان جمع مى شد و لذا عبور و مرور از آن قطع مى شد؛ ولى بعد معلوم شد که یکى از اهل علم پایش را بالا مى زند و مرحوم آخوند را پشت مى گیرد و از آب عبور مى دهد!
با چه مشقت ها و سختى ها عمرى در راه درس و تدریس و بحث گذراندند و هیچ احساس خستگى و فتور نکردند!
یک وقت مرحوم آخوند بر بالاى منبر فرموده بود: این تدریس فکر چهل سال قبل است ، ولى ریاست نگذاشت فکر کنم .
استاد ما یک مرتبه ى دیگر هم براى درک مجلس درس آخوند با ترن خصوصى و در بست خود را مى رساند. ظاهرا از بغداد به کربلا و از آن جا به نجف ؛ ولى همین که به مجلس درس مى رسد، آخوند ( رحمه الله ) بسم الله درس را شروع مى کند . گویا استاد ما مى دانسته که درس اول در چه مبحثى است ، آن را بدون حضور در درس استادش نوشته و به شاگردان حاضر در درس ‍ عرضه نموده بود، و درست مطابق درس استاد در آمده بود.
در هر حال ، استاد ما سیزده سال در درس مرحوم آخوند شرکت کرده بود، و دوره ى اصول آخوند ( رحمه الله ) چهار سال طول مى کشیده است .