سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مُهر بر لب زده

دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ... گفتم تابدانم تا بدانی ...
نظر

در بیمارستان مردی را بیهوش کرده و با چاقوی جراحی شکمش را شکافته و بخشی از امعاء و احشای درونش را بیرون کشیده و برخی را بریده و دور انداخته اند. با این همه او هیچ درد و رنجی احساس نمی کند. تنها پس از پایان عمل جراحی است که چشم باز می کند و اندک اندک درد را در درون خویش می یابد تا جایی که اگر داروهای بی حسی نباشد به گریه و فغان می افتد.

مشاهده دوزخ اعمال پس از مرگ

ما در زندگی این گونه هستیم. هر دم خود را زیر تیغ جراحی اعمال خویش می بریم. بخشی را می بریم و بخشی را اضافه می کنیم. از آن جایی که تنها بخش مادی و زمینی آن را می بینیم، دردی اگر داشته باشیم محدود به غم و غصه و یا شادی و سرور است. اما چون چشم برزخی و ملکوتی ما به وسیله ده ها حجاب و پرده طبیعت و اعمال زشت بسته است، آثار جراحی ها را در جان و روحمان احساس نمی کنیم. زمانی که از این دنیا رخت بستیم، در آن زمان است که به حکم «لترون الجیم» دوزخ اعمال و آتش درون را می بینیم که در جانمان فروزان است. این تفسیر اعمال و کارهای ماست که قرآن آن را در آیات بسیاری ترسیم کرده و به تصویر کشیده است.
این تصویر قرآن از کارهایمان، بدان معناست که ما هر کاری می کنیم، در همین زمان انجام دادن، آثار آن را در جان و وجود خویش داریم، ولی آن را احساس و ادراک نمی کنیم. مانند آن مریضی که بیهوش است بنابراین تأخیر زمانی وجود ندارد بلکه تأخیر در شهود و ادراک ماست که وجود دارد و نمی گذارد آن چه شده ایم را ببینیم. در واقع با هر گامی که بر می داریم برزخ و قیامت خویش را آباد و یا نابود می کنیم.

تا دیر نشده

مشکل ما انسان ها این است که مانند مردی که برای جراحی بیهوش شده، آثار کارها و شکافته شدن هارا احساس و ادراک نمی کنیم نه آن که پس از مرگ آن ها به وجود می آیند و تأخیر زمانی دارند. هنگامه مرگ وقیامت هنگامه هوش آمدن ماست. پس چه بهتر که اکنون هوشیار و بیدار باشیم و خود را به وسیله پرده های گناه و طبیعت هوی و هوس ها بیهوش نکنیم تا بدانیم چه می کنیم و چه آثاری بر کارهای ما بار می شود.
اگر گناهی کرده ایم بتوانیم آتشی که در حال حاضر به واسطه گناه و اعمال بد خود درون جان و روح ما را می سوزاند ببینیم و به استغفار و توبه آن را خاموش سازیم؛ چه هنگام به هوش آمدن در پس مرگ و قیامت، بسیار دیر است و هر آن چه با جراحی اعمال خویش بر سر خود آورده ایم همان را خواهیم دید و ندای «ارجعونی لعلی اعمل صالحاً» بازم گردانید تا شاید کارهای نیک انجام دهم، را به «کلاً؛ هرگز» (مؤمنون/100)، پاسخ خواهیم شنید.