سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مُهر بر لب زده

دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ... گفتم تابدانم تا بدانی ...
حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: باید یک طلبه و یک اهل علم، علاوه بر تحصیلات علوم، متواضع و فروتن باشد، هم تواضع نسبت به مردم و هم در برابر خداوند، و در برابر خداوند، به این معنی است که روحی? تعبّد داشته باشد مبادا این علم و دانش و مدرک و یا عمامه برای تو حجاب شود و تو را متکبر کند و خود  را بالاتر از همه بدانی، بلکه باید طوری باشی که این علم و یا لباس روحانیت در خدمت دستورات خداوند و اهل بیت(ع) باشد یعنی به وسیله این لباس و این علم به جامعه و اهل بیت(ع) خدمت کنی نه اینکه لباس و مدرک مانع ترقی انسان به سوی کمالات بشری باشد، و آدمی اسیر لباس و مدرک و تحصیلات عالیه خود گردد بلکه همواره باید متواضع بود.آقا مجتهدی
=------------------===================-------------------------------=
اثر گذاری با خود سازی و عمل به علم
حضرت آیه الله مجتهدی می فرمایند: یک بار مرا به یکی از شهرستانها بردند، در چند مجلس، و بعضی حوزه ها صحبت کردم بعد ما را به یک مجلس زنانه بردند من هم به خاطر این که  راحت تر  صحبت کنم و به این آیه عمل کرده باشم که خداوند فرموده است: (ای پیامبر(ص) بگو به مؤمنان که چشمان خود را از نگاه کردن به زنان نامحرم فروگیرند.) لذا صندلی را طوری قرار دادم که تقریباً نصف بدنم رو به زن ها بود! اگر چه امروزه اگر کسی این کار را بکند شاید جسارت و اهانت حساب شود.
حضرت آیه الله مجتهدی می فرمایند: اگر خودت را ساختی و به علمت عمل کردی می توانی در دیگران اثر بگذاری و دیگران را هم بسازی اگر به آنچه می دانی و می گوئی عمل نکنی علاوه بر اینکه حرفت اثری ندارد عقوبتهای دیگر هم داری.
مرا پرنده آفرید و شاهبال را برید

شکست ساقه را و شاخه خیال را برید

مرا پرنده آفرید و نغمه ریخت در دلم

زبان سرخ تک درخت باغ لال را برید

چرا پرنده و غریب و بی قرارم آفرید؟

چرا بدون گل قبای سبز سال را برید؟

کدام مست از میان واژه های شاعران

فراق را خرید و ریشه وصال را برید؟

کدام دست داس ماه را از آسمان گرفت

گلوی آبراه چشمه زلال را برید؟

پرنده بودن و قفس نداشتن مهم نبود

چرا مرا گذاشت روی کوه و بال را برید؟

 

نغمه مستشار نظامی/تابستان 89


حضرت آیت الله مجتهدی فرمودند: در یکی از شبهای احیا مادری پیغام فرستاد، که فرزندم بچه چند ماهه ای است، که در چشمش خوکار رفته، و پرده چشمش پاره شده است و قرار است که فردا صبح او را عمل کنند.
مادر به دکترها گفته بود اجازه بدهید قبل از عمل، امشب بچه را  به منزل ببرم و فردا او را برمی گردانم دکترها بر اثر اصرار مادر قبول کردند، و شب مادرش او را به حوزه علمیه ما آورده، و به ما گفتند دعا کنید، آن شب هم، شب احیا بود، ما هم دعا کردیم و مردم آمین گفتند، فردا که بچه را به بیمارستان بردند دکترها بعد ازمعاینه مجدد، تعجب کردند و به مادر بچه گفته بودند که او به طور معجزه آسایی، پرده چشمش خوب شده است، حتی در این حوزه علمیه مریض سرطانی هم آورده اند و از اهل بیت(ع) شفا گرفته اند. خداوند متعال می فرماید (ادعونی اَستجِب لَکُم) دعا کنید تا من مستجاب کنم، حالا اگر دعای بعضی، مستجاب نمی شود عللی دارد که یکی از آنها اینست که خداوند آن بنده را دوست دارد، و می خواهد صدای گریه و زاریش را بشنود.
=-=-=--------------------------------------------------=-=-=-=-=-=-
ریاست
حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: اگر بخواهم ریاستی داشته باشم می توانم، لذا برای من فرق نمی کند، مثلاً فقه و اصول بگویم یا اینکه این بچه های طلبه بیایند، از آنها سؤال کنم که فعل وفاعل و جار و مجرور را مشخص کنند. من می توانم در این حوزه علمیه از اساتید و مجتهدین تقاضا کنم و یا دعوت نمایم و بدین وسیله درس خارج راه بیندازم و اینجا شلوغ کنم و ریاست کنم، شما هم ببینید کجا می شود بهتر خدمت کرد، حالا اگر اسم و رسمی هم نداشت، اشکالی ندارد، مهم این است که خدمت کنیم به طوری که خدا واهل بیت پیامبر(ع) آن را بپذیرند.
علما , • نظر
حضرت استاد از زبان استادشان مرحوم آیت الله شیخ علی اکبر برهان نقل می کنند که آن مرحوم می فرمودند: ثواب زیاد است ولی ثواب دان ما سوراخ است، یعنی فلان عمل خوب به جای می آوریم، و در عوض به ما ثواب هم می دهند، ولی عمل حرام دیگری را انجام می دهیم، مثلاً غیبت می کنیم و ثواب ها هم می ریزد و از بین می رود.
------------------===================----------------------------
نام اهل بیت(ع) را با عظمت ببرید!
حضرت استاد می فرمایند: یکی از رمزهای موفقیت من این است که اساتید خود را دعا کنیم، شما هم اساتید خود را دعا کنید حتی استاد صرف ونحو خود را، و در نزد استادی درس بخوانید که اهل تقوا باشد و اگر بعدها هم منبری شدید، سعی کنید نام اهل بیت(ع) را با عظمت ببرید زیرا آن بزرگواران در اصل اساتید ما  هستند و همه علوم به آنها ختم می شود لذا با احترام نام ببرید مثلاً بگویید امیرمؤمنان علی ابن ابیطالب(ع) یا فاطمه زهرا(س) ولی بعضی ها هستند، خصوصاً از اهل منبر، می گویند علی به فاطمه گفت، این گونه منبرها نور ندارد، و من از این اشخاص بدم می آید، چرا که اگر همان خطیب که به مولای متقیان علی(ع) می گوید علی، اگر او را به هنگام صدا زدن، اسم کوچک را بگویی، ناراحت می شود.
علما , • نظر
آقای حیدرى کاشانى مى گوید: بعد از یک دهه سخنرانى در مسجد گوهرشاد, خانمى پیش من آمد و گفت: پسر جوان مریضى داشتم که شبى امام رضا علیه السلام را در خواب دیدم, حضرت فرمودند: یکى از دو مریضى جوانت را شفا دادم, مریضى دوم (او را خواهرم در قم شفا خواهد داد) به نزد خواهرم در قم برو. حال که شما عازم قم هستید این شصت تومان را داخل ضریح حضرت بینداز من چند روز دیگر به قم خواهم آمد. من به او گفتم: شما موقع آمدنتان به مشهد به قم نرفتید؟ گفت: نه.

گفتم: این فرمایش حضرت گلایه اى بوده از شما که چرا در طول راه مسافرت به مشهد به زیارت خواهر ایشان نرفته اید؟ (کرامات نقل شده از آقاى حیدرى کاشانى ضبط صوتى و تصویرى و در واحد سمعی, بصرى آستانه مقدسه موجود است.)
----------------------===============---------------------

تأثیر شگفت انگیز درس آخوند همدانی

علامه حسن زاد ه آملی از قول علامه طباطبائی این مطلب را  نقل کرده اند که:
مرحوم آیت الله سید علی قاضی فرمود:
من که به نجف تشرف حاصل کردم روزی در معبری آخوندی را دیدم شبیه آدمی که اختلال حواس دارد و مشاعر او درست کار نمی کند، راه می رود.
از یکی پرسیدم که این آقا اختلال فکر و حواس دارد؟
گفت: نه، الأن از جلسه درس اخلاق آخوند ملاحسینقلی همدانی به در آمده و هر وقت  آخوند صحبت می فرماید در حُضار اثری می گذارد که بدین صورت از کثرت تأثیر کلام و تصرف روحی آن جناب، از محضر او بیرون
می آیند.


علما , • نظر
مانی سکته¬ای بر شیخ طبرسی(رحمت الله علیه) عارض می¬شود و خاندانش به این گمان که او به رحمت ایزدی پیوسته است، وی را به خاک می¬سپارند. او پس از مدتی به هوش آمده، خود را درون قبر می¬بیند و هیچ راهی را برای خارج شدن و رهایی از آن نمی¬یابد. در آن حال نذر می¬کند که اگر خداوند او را از درون قبر نجات دهد، کتابی راجع به تفسیر قرآن بنویسد.
در همان شب قبرش به دست فردی کفن دزد نبش می¬شود و وی پس از شکافتن قبر شروع به بازکردن کفن¬های او می¬کند. علامه دست او را می¬گیرد و کفن دزد از ترس، تمام بدنش به لرزه می¬افتد. علامه طبرسی به منظور آرام کردن او، ماجرای خود را شرح می¬دهد و پس از آن می¬ایستد. کفن دزد نیز آرام شده، با درخواست علامه که قادر به حرکت نبود، او را برپشت خود می¬نهد و به منزلش می¬رساند.
طبرسی نیز به پاس زحمات آن کفن دزد، کفن¬های خود را به همراه مقدار بسیاری پول به او هدیه می¬کند. آن مرد نیز با مشاهده¬ی این صحنه¬ها و با یاری و کمک علامه توبه کرده، از کردار گذشته¬اش طلب آمرزش می¬کند. طبرسی نیز پس از آن به نذر خود وفا کرده، تفسیر مجمع البیان را می¬نویسد.
علما , • نظر
مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله علیه) از اولیاء خدا بودند همه کارشان روی اصول بود. موقع گریه زارزار گریه می کردند و موقع خوشحالی ،مثل اعیاد مذهبی و شب عیدالزهرا(ع) که حضرت آیه الله مجتهدی منبر می رفتند دیده می شد که ایشان مسرور و خوشحال وخندان بودند و در بعضی موارد که مثلاً شخص بارکشی می آمد کنار سجاد? ایشان تا مسأله ایت بپرسد، ایشان اول با بارکش سلام و علیک گرمی می کردند و سپس می پرسید حالت چطور است اموراتت می گذرد و از این قبیل امور چون خیلی متواضع و خاکی بودند بعد جواب مسأله را    می دادند و بیشتر به فقرا و مستمندان می رسیدند و احترام می کردند تا به ثروتمندان، زیرا ثروتمندان معمولاً خود مورد احترام هستند، لذا زیاد به ثروتمندان و پولدارها محل نمی گذاشتند.
----------------=====================-----------------------
حضرت آیت الله مجتهدی مکرراً برای طلاب می فرمودند که مرحوم شیخ محمد حسین زاهد خودشان می فرمودند: روزی ماست خریدم، و به خانه رفتم دیدم همسرم اشکنه درست کرده است. به او گفتم یا ماست را الان بخوریم، و اشکنه را بگذاریم برای شب، و یا اشکنه را الان بخوریم و ماست را برای شب بگذاریم.
نظر
حضرت آیه الله مجتهدی می فرمایند : آیت الله سیبویه عموی آقای سیبویه واعظ، که در کربلا ساکن بودند و صاحب رساله بودند. ایشان از اولیاء بودند روزی به من فرمودند: در زمان ما، توسل به حضرت نرجس خاتون(س) کارها را زودتر راه می اندازد چرا که وقتی مادر به فرزند حرفی بزند فرزند مجبور است به حرف مادر گوش بدهد.
--------------------------------------------------------------------------------------------
نقل می کنند که حضرت آیت الله العظمی حکیم(رحمه الله) را در حرم امام حسین(ع) دیدند که مشغول جارو کردن حرم مطهر بودند

آیت الله العظمی مرعشی(رحمه الله) وصیت کردند که دستمال اشک مرا در قبرم بگذارید، سجاده ای را که چند سال، روی آن نماز شب خوانده ام؛ در قبرم بگذارید، یک سر عمامه را به تابوت و یک سر را به منبر ببندید و روضه بخوانید.
علامه طباطبایی (رحمه الله ) هم انسان متواضعی بودند مثلاً ایشان در صحن مطهر امام رضا(ع) در نماز آیت الله العظمی میلانی شرکت می کردند و در صف های آخر نماز و در کنار مردم عادی به نماز می ایستادند. اینها تواضع است. مبادا این لباس یا این علم برای تو حجاب بشود. اگر متواضع نباشی پس باید بدانی که لباس و علم و مدرک، حجاب اکبر برای تو خواهد بود.


شبی شیطان را در خواب دیدم که بندها و طناب های متعددی در دست داشت. از شیطان پرسیدم: "این بندها برای چیست؟" پاسخ داد: "اینها را به گردن مردم می اندازم و آنها را به سوی خویش می کشم و به دام می افکنم. دیروز، یکی از طناب ها را به گردن شیخ انصاری انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه ای که منزل شیخ در آن است، کشیدم، ولی افسوس که بر خلاف زحمات زیادم، شیخ از قید رها شد و بازگشت                                     ادامه مطلب...

مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله علیه) فرمودند: یکی از اولیاء خدا، شب که به خانه اش رفت، به همسرش گفت که روغن در چراغ بریزد و چراغ را روشن کند همسرش گفت در خانه روغن نداریم(این جریان قبل از سیم کشی برق بوده است) سپس گفت لااقل غذایی بیاور تا بخوریم همسرش گفت بر اثر اتمام آذوقه غذا هم نداریم گویند آن شب از خوشترین شبهای عمر آن ولّی خدا بود و تا صبح شکر خدا را می کرد که خدایا مگر من چه کرده بودم که در یک شب این دو نعمت بزرگ را به من عطا نمودی، حضرت آیه الله مجتهدی می فرمایند: وقتی که مرحوم شیخ محمد حسین زاهد این مطلب را برای من تعریف کردند، دندان طمع من نیز کشیده شد. خود مرحوم شیخ نیز همین طور بودند و وقتی با ایشان احوالپرسی می کردی آنچنان سرشان را تکان می دادند  و می فرمودند: الحمدالله الحمدالله، که گویا تمام عالم از برای ایشان است و هرگز اظهار فقر و نداری نمی کردند.