شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

چراغ جادو
ايمان
89/4/20
سه تن در رهى مى‏رفتند؛ يكى مسلمان و آن دو ديگر، مسيحى و يهودى. در راه درهمى چند يافتند. به شهرى رسيدند. درهم‏ها بدادند و حلوا خريدند. شب از نيمه گذشته بود و همگى گرسنه بودند، اما حلوا جز يك نفر را سير نمى‏كرد.
يكى گفت: امشب را نيز گرسنه بخوابيم، هر كه خواب نيكو ديد، اين حلوا، فردا طعام او باشد. هر سه خوابيدند. مسلمان، نيمه شب برخاست. همه حلوا بخورد و دوباره خوابيد.
صبح شد. عيسوى گفت: ديشب به خواب ديدم كه عيسى مرا تا آسمان چهارم بالا برد و در خانه خود نشاند. خوابى از اين نيكوتر نباشد. حلوا نصيب من است.
يهودى گفت: خواب من نيكوتر است. موسى را ديدم كه دست من را گرفته بود و مى‏برد. از همه آسمان‏ها گذشتيم تا به بهشت رسيديم. در ميانه راه تو را ديدم كه در آسمان چهارم آرميده‏اى.
......................ادامه در مهر بر لب زده.................
مطلب رو خوندم زيبا و پر مغز بود
متشكر لطف دارين
مرصاد
ژالب بيد
چراغ جادو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top