پيام

محمد شكوهي
90/6/24

+ چند ماهي است در صدا سيما / آمده طنز پرطرفداري/ در حقيقت سياسي و کمدي / گريه دار است و خنده بازاري/ جاي اسم و مقام و حرف رکيک / بين برنامه بوق باب شده/

طوفان زده دشت جنون 90/6/25

جاي لفظ فلان فلان قديم / بوق ممتد ولي حساب شده/ اگر اهل سياست و ذوقي / من هم امروز حرف ها دارم/ و چه خوب است در سخن جاي / بعضي الفاظ بوق بگذارم/ آي آقاي بوق خالي بند / بوق ها را نريختي به حساب/

بوق سهم عدالتت پس کو / مسکن بوق بي حساب و کتاب/ همه بي کار و داده اي به يکي / چند پست کليدي اهدائي/ بزن از حلق مردم مظلوم / بده بوقنديار بوقائي/ مانده ام بوق از کجا آمد / روي فرمان چرخ تو جا شد/

مثل دوران بوق در بر تو / بوق پيدا شد و "هويدا" شد/ دوستم با تو گفت از در لطف / درد خود با خلوص درمان کن/ بوق بيرون فتاده ات ديدند / زشتي بوق خويش پنهان کن/ طفلکي حرف بد نگفته به تو / اصلا اين حرف را بزن تو به من/

من اگر با تو حرف بوق زدم / بوق من را خودت بيا بشکن/ ياد داري که بوق قبل از تو / بوق ها را شنيد و کرد انکار/ بس که هشدار را نديده گرفت / منحرف شد ز راه و زد به چنار/ شطّ رنج است ضربه ي حداد / بعد هر ضربه کيش و مات حديد

مرد بايد که حرف حق بزند / هرکه عاش سعيد مات سعيد

محمود کريمي 29 رمضان1432 8 شهريور 90

جالب بود و با بخشي از شعر!!تون موافق بودم ولي خيلي سياسي بود !!! کلا فيدهاي خيلي سياسي را لايک نميکنم !!! برا همين لايک را برداشتم :)

سلام بر همه دوستان مي خواستم نظرتون رو راجع اين كار حاج محمود و مضمون شعرشون بپرسم؟؟

سلام بر شما برادر بزرگوار ... نظر: اميدوارم که اينطوري که حاج محمود کريمي به شعر گفتند نباشه... يعني دوست دارم اين طور نباشه... به هر حال شعر جالبي بود...