خلوص نیت
صدقهای که انسان در راه خدا میدهد از نظر آن خلوص نیتش متفاوت است. یک وقت کسی صدقهای میدهد، از مال خودش چیزی به دیگران میدهد، در دل خودش هزار جور غرور هست، این من هستم که با مال خودم که از کد یمین و عرق جبین خودم به دست میآورم، دارم جان مردم را نجات میدهم، چنین و چنان میکنم. ولی یک فرد دیگر است که اساسا برای خودش کوچکترین ارزشی قائل نیست، خیلی در ته دلش ممنون است که خدا او را واسطه قرار داده است. حالتش حالت کسی است که یک نفر دیگر «صدقه را» به دست او داده میگوید: آقا این را تو بده. این دیگر برای خودش شخصیتی قائل نیست، فقط این امتنان را دارد که من وسیله قرار گرفتم. خدا را شکر میکند که وسیله چنین کاری قرار گرفته است.
چرا صدقه سری و مخفی اجرش بیشتر است از صدقه علنی؟ برای اینکه صدقه سری از نظر کیفیت بالاتر است، یعنی انسان به اصطلاح معروف یک دستش میدهد دست دیگرش آگاه نمیشود و حتی خود طرف متوجه نمیشود که چه کسی به او داده است. ما در اخبار ائمه اطهار داریم که افرادی بودند از خاندان خودشان بنیهاشم که ائمه اگر مستقیم میخواستند به آنها کمک کنند بسا بود احساس حقارت میکردند، ائمه به افراد دیگری «مساعده» میدادند و به آنها میسپردند که تو از طرف خودت بده و اسم ما را نبر، نفهمند از طرف ماست. گاهی اتفاق میافتاد که آنها گله میکردند، میگفتند: شما بیگانهها به ما میرسید، ولی این پسرعموهای ما به ما رسیدگی نمیکنند. اینها همه به کیفیت عمل، به جنبه «اصوب عملا » و به جنبه «احسن عملا» برمیگردد.
این مسالهای که عرض کردم مساله منت است. ما در دعای «مکارمالاخلاق» میخوانیم که: «و اجر للناس علی یدی الخیر و لا تمحقه بالمن» خدایا برای مردم به دست من خیر را جاری کن، اما اثر آن را با منت گذاشتن من از بین نبر، یعنی خیری که به دست من جاری بشود ولی توام با یک منت گذاشتن باشد از بین رفته است.
قرآن کریم در سوره بقره آیه 264 میفرماید: «لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی، صدقات خود را با منت و آزار باطل نکنید»، یعنی اگر شما کار خیر بکنید بعد با یک منت یا یک اذیت، کاری بکنید که روح طرف را خرد کنید، تمام آن عملتان بیارزش است. اینها کیفیت عمل است. از همه اینها بالاتر بهطورکلی درجه خلوص عمل است، یعنی صرف لله و فیالله بودن، هیچ غرضی انسان نداشته باشد، در آن اعماق قلبش هم دوست نداشته باشد که مردم اگر اطلاع پیدا کنند او را ستایش کنند. این تعبیری است که در حدیث آمده است، وقتی راجع به اخلاص عمل سوال میکنند که اخلاص عمل چگونه است، میفرماید: اخلاص عمل به این نحو است که اینطور نباشید که اگر مردم اطلاع پیدا کنند خوشحال بشوید و بلکه آنهایی که خیلی خوف دارند از اینکه شرکی در عملشان وارد شود، از اینکه مردم دیگر اطلاع پیدا کنند وحشت دارند، ناراحت میشوند، بلکه نمیخواهند دیگر در دنیا باشند.
داستان غلام علی بن الحسین علیهما السلام
شخصی میگوید در یک سختی و در سالی که باران نیامده بود و مردم دعا و استغاثه میکردند و نماز استسقا میخواندند، هرچه میکردند اثری نمیبخشید. یک وقت در یک خلوتی در دامنه کوهی غلامی را دیدم که عبادت میکند و حال عجیبی دارد و در مناجات خودش میگوید: خدایا ما بندگان چنین هستیم، خدایا رحمت خودت را از ما قطع نکن، خدایا چنین و چنان. او هنوز مشغول عبادت بود که دیدم اوضاع عالم عوض شد. شک نکردم که اثر دعای همین یک شخص بود. دنبالش را گرفتم ببینم این کیست، فهمیدم غلامی است. نشانی او را پیدا کردم، خانه حضرت علی بن الحسین. پیش خودم گفتم: هرجور هست من این را از امام میخرم ولی نه برای اینکه خادم من باشد، برای اینکه من خادم او باشم و او مخدوم من باشد تا از فیض وجود او استفاده کنم. رفتم خدمت امام و گفتم: من یکی از غلامهای شما را میخواهم. فرمود: کدام یک؟ تا بالاخره من او را پیدا کردم. ناراحت شد، گفت: ای مرد! تو چرا مرا از این خانه جدا میکنی؟ چرا مرا از محبوب و مخدومم جدا میکنی؟ گفتم: من نه تو را برای خدمتکاری خودم میبرم، من تو را میبرم برای اینکه من تا آخر عمر خدمتگزار تو باشم و از محضر تو استفاده کنم. من در فلانجا شاهد و حاضر بودم که این دعاها را میکردی، شک نکردم که این بارانی که نازل شد اثر استجابت تو بود. میگوید: این جمله را که از من شنید، سر به آسمان بلند کرد، گفت: خدایا من نمیخواستم از این رازی که میان من و توست شخص دیگری آگاه شود. ( اخلاص را ببینید! ) حالا که خلقت را به این راز آگاه کردی، خدایا مرا ببر. این را گفت و جان به جانآفرین تسلیم کرد.
این را میگویند اخلاص، که اصلا وحشت میکند که احدی از رابطهای که میان او و خدای خودش هست اطلاع پیدا کند. «بینالمحبین سر لا یفشیه . . . » در میان دوستان رازی است که به این زودیها افشا نمیشود و نمیخواهند که افشا بشود و لهذا در همان حدیث هست که «الابقا علی العمل اشد من العمل» نگهداری یک عمل از خود عمل سختتر است، یعنی احیانا یک عملی در ابتدا از روی خلوص نیت صادر میشود ولی انسان بعدها در اثر بازگو کردن آن، عمل را از خلوص میاندازد و شرک را وارد آن میکند
صدقهای که انسان در راه خدا میدهد از نظر آن خلوص نیتش متفاوت است. یک وقت کسی صدقهای میدهد، از مال خودش چیزی به دیگران میدهد، در دل خودش هزار جور غرور هست، این من هستم که با مال خودم که از کد یمین و عرق جبین خودم به دست میآورم، دارم جان مردم را نجات میدهم، چنین و چنان میکنم. ولی یک فرد دیگر است که اساسا برای خودش کوچکترین ارزشی قائل نیست، خیلی در ته دلش ممنون است که خدا او را واسطه قرار داده است. حالتش حالت کسی است که یک نفر دیگر «صدقه را» به دست او داده میگوید: آقا این را تو بده. این دیگر برای خودش شخصیتی قائل نیست، فقط این امتنان را دارد که من وسیله قرار گرفتم. خدا را شکر میکند که وسیله چنین کاری قرار گرفته است.
چرا صدقه سری و مخفی اجرش بیشتر است از صدقه علنی؟ برای اینکه صدقه سری از نظر کیفیت بالاتر است، یعنی انسان به اصطلاح معروف یک دستش میدهد دست دیگرش آگاه نمیشود و حتی خود طرف متوجه نمیشود که چه کسی به او داده است. ما در اخبار ائمه اطهار داریم که افرادی بودند از خاندان خودشان بنیهاشم که ائمه اگر مستقیم میخواستند به آنها کمک کنند بسا بود احساس حقارت میکردند، ائمه به افراد دیگری «مساعده» میدادند و به آنها میسپردند که تو از طرف خودت بده و اسم ما را نبر، نفهمند از طرف ماست. گاهی اتفاق میافتاد که آنها گله میکردند، میگفتند: شما بیگانهها به ما میرسید، ولی این پسرعموهای ما به ما رسیدگی نمیکنند. اینها همه به کیفیت عمل، به جنبه «اصوب عملا » و به جنبه «احسن عملا» برمیگردد.
این مسالهای که عرض کردم مساله منت است. ما در دعای «مکارمالاخلاق» میخوانیم که: «و اجر للناس علی یدی الخیر و لا تمحقه بالمن» خدایا برای مردم به دست من خیر را جاری کن، اما اثر آن را با منت گذاشتن من از بین نبر، یعنی خیری که به دست من جاری بشود ولی توام با یک منت گذاشتن باشد از بین رفته است.
قرآن کریم در سوره بقره آیه 264 میفرماید: «لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی، صدقات خود را با منت و آزار باطل نکنید»، یعنی اگر شما کار خیر بکنید بعد با یک منت یا یک اذیت، کاری بکنید که روح طرف را خرد کنید، تمام آن عملتان بیارزش است. اینها کیفیت عمل است. از همه اینها بالاتر بهطورکلی درجه خلوص عمل است، یعنی صرف لله و فیالله بودن، هیچ غرضی انسان نداشته باشد، در آن اعماق قلبش هم دوست نداشته باشد که مردم اگر اطلاع پیدا کنند او را ستایش کنند. این تعبیری است که در حدیث آمده است، وقتی راجع به اخلاص عمل سوال میکنند که اخلاص عمل چگونه است، میفرماید: اخلاص عمل به این نحو است که اینطور نباشید که اگر مردم اطلاع پیدا کنند خوشحال بشوید و بلکه آنهایی که خیلی خوف دارند از اینکه شرکی در عملشان وارد شود، از اینکه مردم دیگر اطلاع پیدا کنند وحشت دارند، ناراحت میشوند، بلکه نمیخواهند دیگر در دنیا باشند.
داستان غلام علی بن الحسین علیهما السلام
شخصی میگوید در یک سختی و در سالی که باران نیامده بود و مردم دعا و استغاثه میکردند و نماز استسقا میخواندند، هرچه میکردند اثری نمیبخشید. یک وقت در یک خلوتی در دامنه کوهی غلامی را دیدم که عبادت میکند و حال عجیبی دارد و در مناجات خودش میگوید: خدایا ما بندگان چنین هستیم، خدایا رحمت خودت را از ما قطع نکن، خدایا چنین و چنان. او هنوز مشغول عبادت بود که دیدم اوضاع عالم عوض شد. شک نکردم که اثر دعای همین یک شخص بود. دنبالش را گرفتم ببینم این کیست، فهمیدم غلامی است. نشانی او را پیدا کردم، خانه حضرت علی بن الحسین. پیش خودم گفتم: هرجور هست من این را از امام میخرم ولی نه برای اینکه خادم من باشد، برای اینکه من خادم او باشم و او مخدوم من باشد تا از فیض وجود او استفاده کنم. رفتم خدمت امام و گفتم: من یکی از غلامهای شما را میخواهم. فرمود: کدام یک؟ تا بالاخره من او را پیدا کردم. ناراحت شد، گفت: ای مرد! تو چرا مرا از این خانه جدا میکنی؟ چرا مرا از محبوب و مخدومم جدا میکنی؟ گفتم: من نه تو را برای خدمتکاری خودم میبرم، من تو را میبرم برای اینکه من تا آخر عمر خدمتگزار تو باشم و از محضر تو استفاده کنم. من در فلانجا شاهد و حاضر بودم که این دعاها را میکردی، شک نکردم که این بارانی که نازل شد اثر استجابت تو بود. میگوید: این جمله را که از من شنید، سر به آسمان بلند کرد، گفت: خدایا من نمیخواستم از این رازی که میان من و توست شخص دیگری آگاه شود. ( اخلاص را ببینید! ) حالا که خلقت را به این راز آگاه کردی، خدایا مرا ببر. این را گفت و جان به جانآفرین تسلیم کرد.
این را میگویند اخلاص، که اصلا وحشت میکند که احدی از رابطهای که میان او و خدای خودش هست اطلاع پیدا کند. «بینالمحبین سر لا یفشیه . . . » در میان دوستان رازی است که به این زودیها افشا نمیشود و نمیخواهند که افشا بشود و لهذا در همان حدیث هست که «الابقا علی العمل اشد من العمل» نگهداری یک عمل از خود عمل سختتر است، یعنی احیانا یک عملی در ابتدا از روی خلوص نیت صادر میشود ولی انسان بعدها در اثر بازگو کردن آن، عمل را از خلوص میاندازد و شرک را وارد آن میکند
مُهر بر لب زده
دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ...
گفتم تابدانم تا بدانی ...