مُهر بر لب زده

دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ... گفتم تابدانم تا بدانی ...
نظر

قراره با خاطرات سربازی شروع کنم

اما قبلش چند تا یاد آوری:

1-مطالب دقیقا از دفتر چه خاطرات نقل میشه بدون هیچ سانسوری

2-بعضی جاها ممکنه نتونم اسامی بعغی افراد رو بنویسم بنابراین جاش.... قرار میدم

3-نظرات شما برام مهمه،چون خوشحال میشم

 

به نام خدا

...و اما حکایت سربازی:

تاریخ اعزام:1/10/1385بود

من4/10/1385خود را به پادگان معرفی نمودم

محل اعزام:تهران

محل آموزش:پادگان آموزشی یزد.بین اکثر بچه ها معروف به هتل...!!!

....ادامه دارد