سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مُهر بر لب زده

دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ... گفتم تابدانم تا بدانی ...

در زمان ستمشاهى رضاخان، روضه خوانى ممنوع بود، پدران ما از مجالس ‍ روضه خوانى مخفى ومحرمانه خاطرات جالبى تعریف مى کردند.
یکى از بزرگان مى گفت: در قم زیرزمین هاى خانه ها را بهم متّصل کرده بودند و مخفیانه در ساعتى خاص جمع مى شدند و روضه مى خواندند. روزى آیت اللّه خوانسارى در راهرو یکى از زیرزمین ها آنقدر گریه کرد که غش کرد ومى فرمود: چقدر امام حسین علیه السلام مظلوم است که ما نمى توانیم حتّى علنى برایش اشک بریزیم!
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 عوامى گرى
مرحوم آیت اللّه العظمى بروجردى به عزاداران هیئتى فرمودند: بعضى از کارهاى شما هنگام عزادارى خلاف شرع است، انجام ندهید.                     آنها گفتند: سالى 360 روز ما مقلّد شما هستیم، سالى چند روز هم شما مقلّد ما باش!
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------امام حسین(ع)

 معمولاً در طهران‌، هر واعظی‌ را که‌ برای‌ یک‌ دهه‌ برای‌ منبر رفتن‌ در مجلسی‌ دعوت‌ میکردند، در شب‌ آخر وی‌ را برای‌ همان‌ دهه‌ از سال‌ دیگر نیز دعوت‌ می‌نمودند. در آخرین‌ سالی‌ که‌ مرحوم‌ دُرّی‌ در قید حیات‌ بود، یکشب‌ از دهة‌ محرّم‌ (شب‌ هشتم‌ یا نهم‌) جوانی‌ از ایشان‌ قبل‌ از منبر سوال‌ میکند که‌: مراد از این‌ شعر چیست‌؟:

 مرید پیر مغانم‌ ز من‌ مرنج‌ ای‌ شیخ‌             چرا که‌ وعده‌ تو کردیّ و او بجا آورد

 مرحوم‌ درّی‌ میگوید: جواب‌ این‌ سوال‌ را در بالای‌ منبر میدهم‌ تا برای‌ همه‌ قابل‌ استفاده‌ باشد.

 ایشان‌ در فراز منبر از قضیّة‌ نهی‌ آدم‌ أبوالبشر از خوردن‌ گندم‌، و داستان‌ نان‌ جوین‌ خوردن‌ أمیرالمومنین‌ علیه‌السّلام‌ را در تمام‌ مدّت‌ درازای‌ عمر بیان‌ می‌نماید، و حتّی‌ اینکه‌ آنحضرت‌ در تمام‌ مدّت‌ عمر ابداً نان‌ گندم‌ نخورد و از نان‌ جوین‌ سیر نشد. مراد از شیخ‌ در این‌ بیت‌، حضرت‌ آدم‌ علی‌ نبیّنا و آله‌ و علیه‌ السّلام‌ است‌ که‌ وعدة‌ نخوردن‌ از شجرة‌ گندم‌ را در بهشت‌ داد ولی‌ به‌ آن‌ وفا نکرد و از امر خداوند سرپیچی‌ نمود و گندم‌ را تناول‌ کرد. و مراد از پیر مغان‌ حضرت‌ أمیرالمومنین‌ علیه‌السّلام‌ است‌ که‌ در تمام‌ مدّت‌ عمر نان‌ گندم‌ نخورد، و وعدة‌ عدم‌ تناول‌ از شجرة‌ گندم‌ را او ادا کرده‌ و به‌ اتمام‌ رسانید.

 این‌ مجموع‌ تفسیر این‌ بیت‌ بود که‌ وی‌ بر سر منبر شرح‌ داد و منبرش‌ را خاتمه‌ داد.

 قبل‌ از پایان‌ سال‌، مرحوم‌ درّی‌ فوت‌ میکند؛ و لهذا در سال‌ بعد، در دهة‌ محرّم‌ در آن‌ مجلس‌ مَدعُوّی‌ که‌ باید حضور داشته‌ باشد، نمی‌تواند شرکت‌ نماید.

 درست‌ در سال‌ بعد در دهة‌ محرّم‌ در همان‌ شبی‌ که‌ این‌ جوان‌ سوال‌ را از مرحوم‌ درّی‌ میکند، وی‌ را در خواب‌ می‌بیند که‌: مرحوم‌ درّی‌ به‌ نزد او آمد و گفت‌: ای‌ جوان‌! تو در سال‌ قبل‌ در چنین‌ شبی‌ از من‌ معنی‌ این‌ بیت‌ را پرسیدی‌ و من‌ آنطور پاسخ‌ گفتم‌. امّا چون‌ بدین‌ عالم‌ آمده‌ام‌، معنی‌ آن‌، طور دیگری‌ برای‌ من‌ منکشف‌ شده‌ است‌:

 مراد از شیخ‌ حضرت‌ إبراهیم‌ علیه‌السّلام‌ است‌، و مراد از پیر مغان‌ حضرت‌ سیّد الشّهداء علیه‌السّلام‌؛ و مراد از وعده‌، ذبح‌ فرزند است‌ که‌ حضرت‌ إبراهیم‌ بدان‌ امر خداوند وعدة‌ وفا داد، امّا حقیقت‌ وفا را حضرت‌ أباعبدالله‌ الحسین‌ علیه‌السّلام‌ در کربلا به‌ ذبح‌ فرزندش‌ حضرت‌ علیّ أکبر علیه‌السّلام‌ انجام‌ داد.

 فردای‌ آن‌ شب‌، این‌ جوان‌ در آن‌ مجلس‌ معمولی‌ همه‌ سالة‌ مرحوم‌ درّی‌ می‌آید و این‌ خواب‌ خود را بیان‌ میکند. و معلوم‌ است‌ که‌ با بیان‌ این‌ خواب‌ چه‌ انقلابی‌ در مجلس‌ روی‌ داده‌ است‌.

 شعر حافظ‌ معنی‌ اوّلیش‌ معنی‌ عامّ است‌؛ یعنی‌ مراد از شیخ‌ همان‌ علمای‌ ظاهرند که‌ از باطن‌ خبری‌ ندارند، و معنی‌ پیر مغان‌ استاد اخلاق‌ و عرفان‌ است‌ که‌ رشتة‌ تربیت‌ نفسانی‌ بدست‌ اوست‌؛ و مراد از وفاء به‌ وعده‌ ننمودن‌ شیخ‌ و انجام‌ وعدة‌ پیر مغان‌، پابند نبودن‌ برخی‌ از دستة‌ اوّل‌ به‌ اصول‌ اعمال‌ و زهد از دنیا، و ملتزم‌ بودن‌ دستة‌ دوّم‌ به‌ اصول‌ تزکیة‌ نفس‌ و عدم‌ توجّه‌ به‌ زخارف‌ می‌باشد. امّا معنی‌ دوّمی‌ را که‌ مرحوم‌ درّی‌ نموده‌ بود، لطیفة‌ استنباطی‌ است‌ که‌ دقیق‌تر است‌؛ و با حفظ‌ معنی‌ اوّل‌ جای‌ خود را میتواند به‌ خوبی‌ نشان‌ دهد. و امّا معنی‌ سوّمی‌ را که‌ در خواب‌ دیده‌ است‌، دقیق‌تر از معنی‌ دوّم‌ می‌باشد؛ و با حفظ‌ معنی‌ اوّل‌ و همچنین‌ حفظ‌ معنی‌ دوّم‌ که‌ بجای‌ خود صحیح‌ می‌باشند، معنی‌ خود را بطور جالب‌ و دلنشین‌ اظهار میکند.

 و بنابراین‌، معانی‌ متضادّی‌ در شعر نیست‌؛ بلکه‌ این‌ معانی‌، تو در تو و باطن‌ در باطن‌ است‌. و همة‌ اشعار حافظ‌ از یک‌ رموز خاصّی‌ که‌ حاکی‌ از کنایات‌ بدیعه‌ و اسرار مخفیّه‌ و معانی‌ عمیقه‌ای‌ است‌ حکایت‌ می‌نماید.

 

برگرفته از کتاب روح مجرد اثر مرحوم علامه آیت الله حسینی تهرانی