خوراک دوزخیان
«عارف کاملی» را به مجلسی دعوت کردند.
او وارد شد و در نزدیک ترین محل، نشست. بعضی از شاگردان عارف هم آمدند و در کنار او آرام گرفتند.
پس از دقایقی، عارف زیر لب نالید که:
بوی تعفن لاشه خواری انسان می آید!
یکی از شاگردانش که به او نزدیکتر بود و سخن استاد را شنید گفت: استاد!
اینجا مجلس میهمانی است و امکان ندارد که جسد پاره پاره شده مرده ای متعفن باشد. ما که بویی استشمام نمی کنیم!
استاد ادامه داد:
عده ای درحال کندن و خوردن گوشت مرده انسانی هستند. بوی تعفن این مرده خواری روح انسان را آزار می دهد، عده ای درحال غیبت در اتاق مجاور هستند، آنها را از اینکار بازدارید!
شاگرد استاد که تازه متوجه منظور عارف شده بود صاحب خانه را صدا زد و موضوع را با او در میان گذاشت. صاحب خانه به اتاق مجاور رفت و از حاضران خواست که مراقب باشند که غیبت کسی را نکنند و داستان عارف را برایشان تعریف کرد.
یکی از شاگردان استاد که مجذوب چهره نورانی اما گرفته استاد به خاطر غیبت شده بود خطاب به او عرض کرد:
حضرت استاد!
آیا واقعا غیبت اینگونه بر روح و روان انسان تأثیر مخرب می گذارد؟
عارف گفت:
وقتی خداوند متعال صراحتا در قرآن چنین گزارش داده است دیگر جای اما و اگر وجود دارد؟:
... و لایغتب بعضکم بعضا ایحب احد کم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه واتقوالله
و هیچ یک از شما غیبت دیگری را نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این کار کراهت دارید (بنابراین) تقوای الهی پیشه کنید (و از این کار بد دوری کنید)...
معصومین(ع) نیز فرموده اند: غیبت خوراک سگان دوزخ است!
مُهر بر لب زده
دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ...
گفتم تابدانم تا بدانی ...