سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مُهر بر لب زده

دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ... گفتم تابدانم تا بدانی ...

عمل به وظیفه در هر حال

ایشان می فرمودند:
در عصر رضا خان که عمامه را از سر روحانیان برمی داشتند و شرایط سختی را بر عالمان تحمیل کرده بودند، من می گفتم اکنون وقت درس خواندن است، برخی از دوستان تعجب کرده بودند و می گفتند الان که دارند عمامه ها را برمی دارند و می خواهند علما را از بین ببرند چگونه وقت درس خواندن است!
گفتم:
« الان باید درس خواند و تکلیف شرعی خود را دانست، چرا که ممکن است انسان در شرایطی قرار گیرد که به احکام شرعی دست رسی نداشته باشد، لذا باید درس خواند و وظیفه شرعی خود را یاد گرفت. »

اسلام و تکنولوژی

آقای بنی کاظمی ضمن خاطرات خود چنین می گوید:
روزهایی بود که چشم جوانان به اختراعات غرب خیره شده بود و می گفتند: چرا علما چنین اختراعاتی ندارند. ما نیز معمولاً این سؤال ها را از آیت الله کوهستانی می پرسیدیم و جواب های مناسب دریافت می کردیم و به دوستان جوان خود انتقال می دادیم.
در یکی از همین مذاکره های خصوصی ضمن توضیح برخی از اقدامات انبیا و وظایف آنان فرمود:
« انبیا از طرف خداوند مأمور بودند دین را به مردم ابلاغ کنند و با تعالیم دین مردم را طوری تربیت کنند که به کمال انسانیت برسند و از امکانات دنیا از جمله اختراعات که خود مردم به دنبالش می روند استفاده بهینه و درست کنند تا دنیا و آخرتشان معمور و آباد گردد.
اگر مردم به تعالیم الهی درست عمل می کردند و اسیر وسایل مادی نمی شدند، بدون هواپیما می توانستند به هر جا که بخواهند سفر کنند. »
آقای بنی کاظمی در ادامه می افزاید:
چون دو نفری با هم صحبت می کردیم عرض کردم: اگر شما در این باره کاری انجام می دادی، برای توجه بیش تر جوانان به دین خوب بود، تبسمی کرد و فرمود:
« در گذشته فکر می کردم با استفاده از آیات سوره نور چراغی بسازم که همیشه روشن باشد و نیازی به سوخت نداشته باشد. هم چنین می خواستم ماشین سواری درست کنم که بدون سوخت حرکت کند، ولی استخاره کردم و مصلحت ندیدم. »
عرض کردم: چنین چیزی شدنی بود؟ فرمود: بلی.
هم چنین از معظم له نقل شده که فرمود:
« در فکر بودم با استفاده از آیه نور چیزی درست کنم که وقتی بیرون می روم به چراغ احتیاج نداشته باشم. »

علم به تنهایی ملاک نیست

می فرمود:
« اگر علم ملاک باشد شیطان از همه عالم تر است، عمل {صالح} مهم است. »


منت پدر و مادر

در خصوص والدین و نحوه برخورد با آنها می فرمودند:
« از بزرگترین قله ها با هزار زحمت و مشقت بالا رفتن بهتر از منت کشیدن است، ولی منت پدر و مادر را کشیدن جهت ادامه تحصیل، عیبی که ندارد، بسیار هم بجا و شایسته است. »

نکند تشنه برگردی

به یکی از طلابی که جهت ادامه تحصیل عازم مشهد مقدس بود، چنین موعظه کرد:
« اگر آدم کنار چشمه ای باشد و تشنه هم باشد، آب نخورد و از تشنگی بمیرد مردم او را ملامت می کنند و او را عاقل نمی دانند. شما داری می روی کنار چشمه جوشان امامت و ولایت نکند که از آب زلال ولایت استفاده نکنی و تشنه برگردی. »

سنگین تراز کوه احد

آقا جان در مقام اهمیت و جایگاه لباس روحانیت می فرمود:
« گرچه عمامه یک پارچه ای بیش نیست و شاید چندان وزنی هم نداشته باشد، ولی از کوه «احد» هم سنگین تر است. »

توجه به نخبه ها

ایشان می فرمود:
« خوب است حوزه، طلاب جوان و نخبه را شناسایی کند و آن ها را پرورش دهد و فقیه تربیت نماید. »


توصیه به کتاب معراج السعاده

در جمله ای دیگر به یکی از مدرسین حوزه فرمودند:
« به طلبه ها سفارش کنید همان طور که بعد از نماز صبح قرآن قرائت می کنند دو صفحه کتاب اخلاقی مرحوم ملا احمد نراقی را هم مطالعه کنند. »

اهمیت تقوا

در باب اهمیت تقوی می گفتند:
« طلبه اگر نتوانست به حد بالایی از علم و سواد برسد حتماً باید تقوا داشته باشد، چرا که همان تقوای او خدمت می کند.»

برکت نماز شب

طلبه ای نزد معظم له آمد و گفت: خرجی من تمام شد، از شما کمک می خواهم. آقا پرسید:
« نماز شب می خوانی؟ »
گفت بله!
آقا جان در جواب فرمود:
« راست نمی گویی طلبه ای که نماز شب بخواند بی خرجی نمی ماند.»


سنگینی وظیفه روحانیون

بارها در موعظه های خود می فرمود:
« روحانیت مثل پارچه سفیدی است که اگر لکه یا سیاهی کوچکی به آن برسد، فوراً از دور پیدا می شود، پس روحانیت باید وظیفه خود را بدانند و مواظب باشند. »

شرط طلبه کامل

در نصیحت به طلبه ها می فرمود:
« طلبه ای که نماز شب نخواند و به نماز جعفر طیار ( در هفته یک بار) اهتمام نداشته باشد، من او را طلبه کامل نمی دانم. طلبه باید از مکروهات اجتناب کند تا دیگران از محرمات بپرهیزند و به مستحبات روی آورد تا مردم به واجبات اهمیت بدهند. »

در حوزه از دنیا خبری نیست!

در ضمن اندرزهای همیشگی خویش به طلاب می فرمود:
« آقایان اگر دنیا می خواهید لطفاً راه دیگری در پیش گیرید، در اینجا از دنیا خبری نیست عمرتان را تلف نکنید و بروید و اگر آخرت را طالبید، بکوشید که با تنبلی به دست نمی آید. تقوا پیشه کنید، خود را بسازید که شما باید نمونه فضیلت جامعه باشید. »


نظر

وقت اندک و کار بسیار

بدان که باید تخم و ریشه سعادت را در این نشاه، در مزرعه دلت بکاری و غرس کنی . این جا را دریاب، این جا جای تجارت و کسب و کار است; و وقت هم خیلی کم است . وقت خیلی کم است و ابد در پیش داریم . این جمله را از امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کنم، فرمود: «ردوهم ورود الهیم العطاش » ; یعنی شتران تشنه را می بینید که وقتی چشمشان به نهر آب افتاد چگونه می کوشند و می شتابند و از یکدیگر سبقت می گیرند که خودشان را به نهر آب برسانند، شما هم با قرآن و عترت پیغمبر و جوامع روایی که گنج های رحمان اند این چنین باشید . بیایید به سوی این منبع آب حیات که قرآن و عترت است . وقت خیلی کم است و ما خیلی کار داریم . امروز و فردا نکنید . امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر پرده برداشته شود و شما آن سوی را ببینید، خواهید دید اکثر مردم به علت تسویف، به کیفر اعمال بد این جای خودشان مبتلا شده اند .» تسویف یعنی سوف سوف کردن، یعنی امروز و فردا کردن، بهار و تابستان کردن، امسال و سال دیگر کردن .
وقت نیست، و باید به جد بکوشیم تا خودمان را درست بسازیم


دهان روح و تن

انسان دو دهان دارد: یکی گوش که دهان روح او است و دیگر دهان که دهان تن او است . این دو دهان خیلی محترم اند . انسان باید خیلی مواظب آن ها باشد . یعنی باید صادرات و واردات این دهنها را خیلی مراقب باشد . آن هایی که هرزه خوراک می شوند، هرزه کار می گردند . کسانی که هرزه شنو می شوند، هرزه گو می گردند .
وقتی واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پلید و کثیف می شود . یعنی قلم او هرزه و نوشته هایش زهرآگین خواهد داشت . حضرت وصی امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: عمل نبات است و هیچ نبات از آب بی نیاز نیست و آب ها گوناگون اند . هر آبی که پاک است، آن نبات هم پاک و میوه اش شیرین خواهد بود; و هر آبی که پلید است، آن نبات هم پلید و میوه او تلخ است .
خود عمل، حاکی است که از چه آبی روییده شده است


همنشینی و شکل گیری شخصیت
دهان روح و تن
وقت اندک و کار بسیار
همنشینی و شکل گیری شخصیت
همنشینی مؤثر است . مصاحبت اثر دارد . نفس انسانی خوپذیر است . انسانی که با انسانی مدتی به سر برده است می بینی چنان از یکدیگر خو گرفته اند که احوالات هر یک حکایت از دیگری می کند بلکه مطلقا همنشینی اثر دارد . مثلا شاگرد بر اثر مصاحبت با استاد، از سیرت و خوی استاد حکایت می کند و همچنین فرزند از پدر که «الولد سر ابیه .» به قول خواجه عبدالله انصاری: دود از آتش چنان نشان ندهد و خاک از باد که ظاهر از باطن و شاگرد از استاد .
غرض، این که مصاحبت مطلقا مؤثر است حتی در حیوانات، بلکه در جمادات، به قول شیخ اجل سعدی:
گلی خوشبوی در حمام روزی
رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری
که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گلی ناچیز بودم
ولیکن مدتی با گل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم
حالا این معنا را بالا ببرید . در مصاحبت با ملکوت عالم، با حقیقت عالم، با خدای عالم در نظر بگیرید . اگر چنین توفیقی پیدا کردیم که توانستیم همواره و در همه حال عندالله حضور داشته باشیم، چه خواهیم شد؟ ! خوشا به حال کسانی که همواره مصاحبت با خدایشان دارند، جلیس و انیس آنان خدایشان است .
آن هایی که همنشینی با خداوند عالم دارند، کسانی هستند که اسمای جمالی و جلالی خداوند سبحان در ایشان رسوخ کرده است . جوادند، رحیمند، عطوفند، عالمند و همچنین دارای دیگر اسماء الله هستند .


«بازارها، هرشب به حساب دفترشان می رسند. سود و ضرر و طلبکاری و بدهکاری را می نویسند. اگر هر شب، حساب و کتاب نکنند، ناگهان می بینند مقدار قابل توجهی ضرر کرده اند. انسان هم باید هر روز به حساب نفس خود برسد تا خدای نکرده ضرر نکند و یا ورشکست و عاقبت به شر نشود. شب، هنگام خوابیدن، بیاندیش که چه کرده ای. چشمانت کجاها نگاه کرده، زبانت چه ها گفته، کجاها رفته ای و ... اگر بدی کرده بودی، خود را سرزنش کن و تصمیم بگیر آن کار را تکرار نکنی.»
«عیب های دیگران را بازگو مکنید. آنها را بپوشانید و از دیدن عیب یا لغزش کسی، اظهارخوشحالی ننمایید. حتی اگر آن شخص با شما رفتار خوبی نداشته باشد. ساعتی را درحال خود تأمل کنید و ببینید اگر کسی، عیبی را از شما در نزد دیگران فاش کند، حال شما چگونه خواهد شد؟ حال دیگران را با خود قیاس کنید.»


«ابلیس، شاگرد نفس است، اگر شما بخواهید این نفس را که استاد شیطان است، بکوبید و رامش کنید، باید خود را فقیر کنید [یعنی] باید خودتان را در مقابل عظمت حضرت حق، هیچ بدانید. بعد از این مرحله، مرحله ی شب زنده داری است. این دو راه، راه مبارزه با نفس است.
باید نه آنقدر تنبل باشید که مردم بگویند وبال جامعه است و نه آنقدر فعالیت در دنیا داشته باشید که عرف بگوید چهار دست و پا افتاده روی دنیا».
«اگر اراده کنی که خودت را [از گناه] حفظ کنی، پروردگار هم در هنگام ارتکاب معاصی، برای تو ایجاد مانع می کند.»


نظر

«پنهان کردن عبادت و هرعمل نیکی که مؤمن انجام دهد، به جز مواردی که ظاهر کردن آنها مباح است یا امر به اظهار قولی و عملی آنها شده است، مطلوب خداوند و مورد ترغیب اوست. زیرا این که نفس انسان را از گرفتار شدن به بعضی از رذائل اخلاقی اش: عجب، ریا، تکبر، حب مقام و مانند آنها، حفظ می کند و عمل او را از اختلاط با هدف های نادرست، خالص می کند و او را به اعمالی که سزاوار است مخفیانه انجام شوند، هدایت می کند.»