شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

چراغ جادو
در سال‌هايي که در حوزه نجف اشرف مشغول تحصيل علم بودم مرتب از ناحيه‌ي مرحوم والدم هزينه‌ي تحصيلم به نجف مي‌رسيد و من فارغ البال مشغول بودم تا آنکه چند ماهي مسفر ايراني به عراق نيامد و خرجي من تمام شد.
در همين وضع روزي مشغول مطالعه بودم و دقيقاً در يک مسأله‌ي علمي فکر مي‌کردم که ناگهان بي‌پولي و وضع روابط ايران و عراق رشته‌ي مطلب را از دستم گرفته و به خود مشغول کرد. شايد چند دقيقه بيشتر طول نکشيد که شنيدم درب منزل را مي‌کوبند در حالي که سر روي دستم نهاده و دستم روي ميز بود،
.................ادامه در مهر بر لب زده..........................
ساعت دماسنج
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top