سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مُهر بر لب زده

دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ... گفتم تابدانم تا بدانی ...
مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله علیه) از اولیاء خدا بودند همه کارشان روی اصول بود. موقع گریه زارزار گریه می کردند و موقع خوشحالی ،مثل اعیاد مذهبی و شب عیدالزهرا(ع) که حضرت آیه الله مجتهدی منبر می رفتند دیده می شد که ایشان مسرور و خوشحال وخندان بودند و در بعضی موارد که مثلاً شخص بارکشی می آمد کنار سجاد? ایشان تا مسأله ایت بپرسد، ایشان اول با بارکش سلام و علیک گرمی می کردند و سپس می پرسید حالت چطور است اموراتت می گذرد و از این قبیل امور چون خیلی متواضع و خاکی بودند بعد جواب مسأله را    می دادند و بیشتر به فقرا و مستمندان می رسیدند و احترام می کردند تا به ثروتمندان، زیرا ثروتمندان معمولاً خود مورد احترام هستند، لذا زیاد به ثروتمندان و پولدارها محل نمی گذاشتند.
----------------=====================-----------------------
حضرت آیت الله مجتهدی مکرراً برای طلاب می فرمودند که مرحوم شیخ محمد حسین زاهد خودشان می فرمودند: روزی ماست خریدم، و به خانه رفتم دیدم همسرم اشکنه درست کرده است. به او گفتم یا ماست را الان بخوریم، و اشکنه را بگذاریم برای شب، و یا اشکنه را الان بخوریم و ماست را برای شب بگذاریم.