ماجرایى واقعى نقل شده است که: «شخصى روحانى در عصر مرحوم آخوند یا مرحوم سید محمد کاظم یزدى، از نجف اشرف به مسجد سهله (که در صحرا قرار داشت) مىرفت تا عبادت کند. او شب را تا به صبح در آن جا ماند. آن شب، مهتابى بود و او در حال عبادت، که ناگهان احساس کرد صداى غریبى از نزدیکى مسجد به گوش مىرسد. کمى که دقت کرد دریافت که صداى حیوان درندهاى است و پس از اندکى شیرى را دید که به سرعت وارد مسجد سهله شد و از پلهها بالا رفت و در مقابل او قرار گرفت. مرد روحانى که سخت ترسیده بود، با فریاد به شیر گفت: «به حق امیرالمؤمنین برگرد». شیر نیز از همان راهى که آمده بود بازگشت».
«توجه کنید، شیر گرسنه بود و طعمه هم آماده، ولى با یک خواستن خالصانه، شیر برگشت. براى رسیدن انسان به چنین مرحلهاى واقعاً نیاز به کار و تلاش است».
--------------------------------------------------------------------
خواب کم
مرحوم والد قدس سره در جوانى بسیار قوى بودند و ماجراهاى مختلفى نقل مىکردند از آن جمله، مىفرمودند:
در جوانى خواب خود را کمکم کاهش مىدادم تا آنکه به حدود دو ساعت و نیم رساندم. ایشان گام به گام نه یکباره نیاز خود را به این مقدار خواب رسانده بودند. وقتى آدمى به مقدار معینى خواب نیاز دارد چرا باید از آن اندازه بیشتر یا کمتر شود؟
--------------------------------------------------------------------
حکمت خدا
نقل است خواجه نصیر الدین طوسى در مجلسى حضور داشت. در آن مجلس چند تن مىگفتند: اگر ما به جاى خدا بودیم چنین مىکردیم و چنان. یکى مىگفت: در عرض یک هفته همه مریضها را شفا مىدادم و دیگرى مىگفت: من در طول یک هفته همه فقرا را از تنگدستى مىرهانیدم. به هر حال هر کسى چیزى مىگفت.
در آن میان خواجه نصیر الدین طوسى سخنى حکیمانه بر زبان راند که اگر خدا براى یک هفته کل امور گیتى را به من واگذارد هرگز کارى را نمىکردم که شما مىکردید، چون خدا حکیم است و امور کون و مکان را بر اساس حکمت خود سامان داده و جریان مىبخشد.
«مشکلترین مشکل ما حکیم نبودن ماست. خدا حکیم است، معصومین علیهم السلام حکیماند، اما ما اینگونه نیستیم ولى مىتوانیم تا حدى در آن مسیر قرار گیریم که این نیز همت، تلاش، پرورش روح و تهذیب نفس مىخواهد».