یکى از وظایف ما این است که بدانیم شعائر حسینى شعائراللّه است واظهار نظر در خصوص آن مربوط به مراجع تقلید مى باشد که در زمینه احکام اللّه تخصص کافى دارند. فقط فقهایى که در این زمینه خبره اند مى توانند در این زمینه اظهارنظر کنند. از این رو در زمینه شعائر حسینى باید به آنان مراجعه واز آنان پرسش کنیم واز حکم کردن به غیر ما انزل اللّه بپرهیزیم.
ماجراى سیدالشهدا فیصله دهنده حق از باطل وماجراى حساسى است که در آن آدمى زود اهل سعادت وبهشت یا خداى ناکرده اهل شقاوت ودوزخ مى شود. بکوشیم از اظهارنظرهاى سطحى در این خصوص خوددارى کنیم وخود، خانواده، وبرادران جسمانى وایمانى خود را از مردود شدن در این امتحان دور کنیم وبا حکمت وموعظه حسنه آنان را از تشکیک واظهارنظر در این خصوص باز داریم.
چندى پیش شخصى که خود را با سواد مى پنداشت نزد من آمد ودرخصوص یکى از شیوه هاى عزادارى تشکیک مى کرد. سبب تشکیک وى را که جویا شدم اظهار داشت این کار دو اشکال دارد: نخست آن که این شیوه عزادارى در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله وائمه معصومین علیهم السلام وجود نداشته است. دیگر آن که برخى از کسانى که به این نحوه عزادارى مى پردازند، مرتکب برخى از محرمات مى شوند.
درباره اشکال نخست به وى گفتم: این اشکال از سخنان وهابیان است وکسى مثل شما نباید آن را بر زبان آورد. وهابیان پشتوانه استوارى ندارند. پشتوانه آنان کسانى چون احمدبن حنبل، ابن تیمیه، ومحمدبن عبدالوهاب است که اگر بخواهیم جانبشان را نگاه داریم واز واقعیت آنان چشم پوشى کنیم، باید بگوییم مشتى بى سواد بوده اند که از اسلام آگاهى وبهره اى نداشته اند. اما شیعیان از رکن رکین وپشتوانه هاى استوارى چون امیرمؤمنان، امام حسین، امام صادق، وحضرت بقیة اللّه علیهم السلام برخوردارند. عقاید شیعه مستند به فقه واندیشه اهل بیت علیهم السلام مى باشد که هیچ شائبه اى در آن راه ندارد ودر طى تاریخ بسیارى از افراد مذاهب دیگر را که حقیقت جو وبدون عناد وغرض بوده اند متحول کرده است.
اگر بخواهیم به صرف نبودِ این نحوه عزادارى ها در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله آنها را بى اساس بدانیم، پس با قبه وبارگاه امام رضا «علیه آلاف التحیة والثناء» چه کنیم که نه در زمان پیامبر ونه در زمان ائمه علیهم السلام به این صورت نبوده است؟! آیا به صرف این که قبه وبارگاه امروزین امام رضا علیه السلام به صورت فعلى در زمان ائمه علیهم السلام نبوده است باید آن را باطل بشماریم؟! آیا قبه وبارگاه آستان مقدس مولاى متقیان علیه السلام، قبه وبارگاه سیدالشهدا علیه السلام، مدارس علمیه، حسینیه ها، کتاب هایى چون کتب اربعه، وسائل الشیعه، مستدرک الوسائل، دستگاه مرجعیت و روحانیت وهزاران نهاد ودستگاه دیگر به صورت امروزین آن در زمان ائمه معصومین علیهم السلام وجود داشته است؟ هیچ یک از این امور در عصر ائمه نبوده است ولى آیا مى توان بر همه این امور خط بطلان کشید؟ مسلماً اعتقاد به چنین چیزى سخنى سخت بى پایه واساس است وبه صرف نبود چیزى در عصر ائمه نمى توان آن را مردود انگاشت.
وانگهى براى این عزادارى ها دست کم دو دلیل فقهى وعلمى مى توان اقامه نمود:
نخست آن که ائمه ما قواعد کلى وعموماتى وضع فرموده اند. واین شعائر نیز تحت عمومات قرار مى گیرند. همان طور که عموماتْ قبه وبارگاه وضریح مطهر امام حسین علیه السلام را ـ که در زمان ائمه علیهم السلام نبوده است ـ در بر مى گیرد، همه انواع عزادارى را نیز شامل مى شود. کسى که چنین اشکالى را مطرح مى کند در حقیقت با قرآن وحدیث وعمومات مستفاد از کلمات معصومین علیهم السلام بیگانه است.
دوم آن که این نوع عزادارى ها به اصطلاحِ فقهى وعلمى از مقدمات وجود واجب است. علماى شیعه وبزرگان ما از شیخ مفید ومحقق حلى وعلامه حلى تا علماى معاصر در این باره مفصل سخن گفته وفرموده اند: مقدمات وجود واجب نیز واجب عینى یا کفایى است.
پس چنین اشکالى کاملاً بى اساس ومربوط به کسانى است که قرآن وحدیث را نخوانده اند یا اگر خوانده اند نفهمیده اند.
در پاسخ اشکال دوم که از اشکال نخست بى پایه تر است باید گفت حتى اشخاص عادى ـ چه رسد به اشخاص دین شناس ـ به خوبى مى دانند که اگر جایى یا کارى با معصیت توأم شد، این به معناى حرام بودن آن جا یا کار نیست ومشروعیت آن را خدشه دار نمى کند، بلکه فقط نفس آن معصیت حرام است. براى مثال اگر شخصى از سپیده صبح تا طلوع آفتاب در مسجد باشد ونسبت به نماز سهل انگارى کند ونماز به جا نیاورد، آیا باید درِ آن مسجد را تخته کنیم؟! یا با سخنان نرم وحکیمانه آن شخص را هدایت کنیم ونسبت به بدى کارش آگاه سازیم. مسلماً نماز نخواندن یا حتى ارتکاب معصیت از سوى یک شخص مشروعیت مسجد را خدشه دار نمى کند واز قدیم گفته اند: براى یک بى نماز در مسجد را نمى بندند.
اهل سنت در کتاب هاى خود آورده اند که روزى زینب بنت جحش براى رسول خدا صلى الله علیه و آله که در آن هنگام در خانه عایشه بودند ظرف غذایى فرستاد ولى عایشه با دیدن آن برخاست وظرف غذا را بر زمین زد وشکست.
در این ماجرا غذا براى پیامبر فرستاده شده بود، نه عایشه، وعایشه با این کار در مال دیگرى تصرف کرد. دیگر آن که ظرف دیگرى را شکست وضامن شد، دیگر آن که نعمت خدا را تبذیر نمود وتلف کرد، واز همه مهم تر این که با ارتکاب این فعل ناپسند در محضر رسول اللّه، حضرت را آزرد. غرض این که بر اساس این روایت عایشه در یک جا مرتکب چندین کار حرام شده است. جا دارد بپرسیم حال که عایشه در خانه پیامبر مرتکب چندین حرام شده است، دیگر خانه پیامبر مشروعیت ندارد وحرام است؟!
مُهر بر لب زده
دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ...
گفتم تابدانم تا بدانی ...