همان طور که شبهه افکنى وتشکیک در ماجراى عاشورا کار بسیار ناپسندى است، خدمت به دستگاه سیدالشهدا علیه السلام ودعاکردن براى زائران وسوگواران آن حضرت از مستحبات است. استحباب این کار از روایتى دریافت مى شود که اگر متواتر نباشد دست کم تواتر اجمالى دارد وبسیارى از علماى بزرگ آن را نقل کرده اند. بر اساس این روایت امام صادق علیه السلام در حال سجده، براى زائران قبر اباعبداللّه الحسین علیه السلام وکسانى که در اقامه شعائر حسینى تلاش مى کنند دعا مى کردند وبه درگاه الهى عرضه مى داشتند:
فارحم تلک الوجوه التى غیّرتها الشمس وارحم تلک الخدود التی تقلبت على حفرة ابی عبداللّه علیه السلام وارحم تلک الأعین التی جرت دموعها رحمة لنا وارحم تلک القلوب التی جزعت واحترقت لنا وارحم الصرخة التی کانت لنا؛پروردگارا، آن چهره هایى که آفتاب رنگشان را دگرگون کرده است، آن گونه هایى که بر قبر اباعبداللّه نهاده مى شود، دیدگانى که به مهر ما گریان مى شوند، دل هایى که براى ما بیتاب مى شود ومى سوزد، وفریادهایى که براى ماست، همه وهمه را مشمول مهر ورحمت خود ساز.
امام صادق در این نیایش ودر حال سجده با اشک جارى براى سوگواران حسینى توفیق وصبر واخلاص ورحمت الهى را مسئلت نموده است.
تعبیر «صرخة» در این روایت به معناى فریاد وناله است. گاهى اوقات شدت مصیبت به حدى است که گریه به تنهایى رنج آدمى را التیام نمى بخشد وآدمى فریاد مى کشد. در روایت آمده است که روزى عبداللّه بن غالب نزد امام صادق علیه السلام شعرى در رثاى حضرت سیدالشهدا علیه السلام خواند که این بیت در آن بود:
لبلیة تسقو حسینا *** بمسقاة الثرى غیر التراب؛
وقتى به این بیت رسید فریاد زنى را از پشت پرده شنید که صیحه زد: «وا ابتاه؛اى واى پدرم»
:: عظمت مصائب کربلا
آن روز بیش از صد سال از واقعه کربلا مى گذشت ولى با این حال هرگاه نزد امام صادق ودیگر امامان معصوم علیهم السلام از مصائب سیدالشهدا علیه السلام یاد مى شد، اندوه ومصیبت آن بزرگواران تازه مى گشت. وقتى مختار ثقفى پنج سال پس از واقعه کربلا قاتلان امام حسین را به درک واصل نمود روزى منهال بن عمرو نزد حضرت امام سجاد علیه السلام رفت وحضرت از او پرسیدند: حرمله بن کاهل اسدى چه کرد [ودر چه حالى است]؟
علت این امر عظمت فوق العاده وبى مانند مصائب سالار شهیدان علیه السلام است. شهادت حضرت على اکبر، قمر بنى هاشم، حضرت قاسم وماجراى وداع هرکدام مصیبت سنگینى است که فولاد را آب مى کند. اما در این میان مصیبت کودک شش ماهه امام حسین از نوع دیگرى است ودل ها را مى گدازد. بر اساس روایات، حضرت آن کودک را که از فرط تشنگى بال بال مى زد در آغوش گرفتند واز آن قوم جفاپیشه براى وى آب طلبیدند. ولى هم چنان که مى دانیم حرمله سیاه دل «لعنة اللّه علیه» آن جنایت هولناک را آفرید وخدا مى داند که این مصیبت با قلب مبارک امام حسین چه کرد...
حضرت در آن صحنه دردناک چه مى توانستند بکنند؟ آیا آن طفل سربریده را با همان حال به مادرش تسلیم کند یا او را به خاک بسپارد وسپس مادرش را با خبر کند؟! او کودک را براى سیراب کردن از مادر ستانده بود وحال چه جوابى براى مادرش داشت ودر برابر عواطف آن مادر چه واکنشى مى توانست نشان دهد؟ به هر حال مادر آن کودک که مثل امام معصوم نبود. راستى که این صحنه وحیرتِ ولى اللّه در این حال، چیز شگفتى بود. به هر حال امام در میان این دو گزینه اى که هریک دشوارتر از دیگرى بود، ترجیح دادند براى او قبر کوچکى حفر کنند واو را به سمت خیمه ها نبرند.
این مصیبت هاى جانگداز همگى بر دل امام دشوار است؛ ولى همچنان که عاطفه ورأفت امام از همه بیشتر است عقل ایشان نیز در نهایت کمال است ودر پرتو این عقل، سر در فرمان خداى متعال دارد. اما حضرت زینب علیهاالسلام در مرتبه امامت نیستند واز همین رو امام دست مبارکشان را بر دل ایشان نهادند واز خدا براى ایشان صبر وتحمل مسئلت کردند. اگر این تصرف ونیروى امامت نبود شانه مبارک حضرت زینب نیز زیر بار این همه مصایب آسمان فرسا خم مى شد وتاب نمى آورد.
عظمت این حادثه چنان بود که حتى زمین وآسمان وفرشتگان الهى آن را تاب نیاوردند واز پروردگار متعال خواستند آن قوم جفاپیشه را به زمین لرزه یا صاعقه اى هولناک در دم نابود کند.
در روایت آمده است: هنگامى که امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند ملائکه الهى به درگاه خدا ضجه وزارى کردند وگفتند: اى پروردگار ومولاى ما، آیا از کسانى که گزیده تو وفرزند گزیده ات وبهترین آفریده هایت را مى کشد غفلت مى کنى؟ خداى متعال به آنان وحى کرد: اى فرشتگان من آرام باشید. به عزت وجلالم سوگند که از آنان انتقام خواهم گرفت، هرچند پس از گذشت روزگارى باشد.نیز در روایت آمده است که پس از شهادت امام حسین علیه السلام فضاى میان زمین وآسمان پر از فرشتگانى شد که هرکدام حربه اى آتشین در دست داشتند ومنتظر اجازه امام بودند تا دشمنان ایشان را دردم بسوزانند.اما امام همان چیزى را اراده فرمودند که خداى متعال اراده فرموده بود؛ آن حضرت تن به خواسته خدا دادند وخون خود وخاندانشان را براى بقاى اسلام واقامه دین بذل فرمودند.
آرى اگر خون پاک آن حضرت وجانفشانى هاى ایشان نبود از اسلام حتى نامى هم برجا نمى ماند ورسم وراه مسلمانى از یادها فراموش مى شد. نقل است که مرحوم سید عبدالهادى شیرازى رحمه الله ـ از مراجع بزرگ تقلید ـ قبل از هر نماز جماعت عرضه مى داشتند: «السلام علیک یا ابا عبداللّه أشهد أنک قد أقمت الصلاة؛ سلام بر تو یا ابا عبداللّه، من گواهى مى دهم که نماز را برپا کردى».
ایشان تأکید داشتند اگر امام حسین علیه السلام نبودند ما امروزه نماز نمى گزاردیم. البته این سخن را از نزد خود نمى گفتند وامامان معصوم ما نیز خطاب به جدشان عرضه مى داشتند: «اشهد انک قد اقمت الصلاة...».
مُهر بر لب زده
دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ...
گفتم تابدانم تا بدانی ...