دعا، خواندن است به گونه ای که نظر مدعو خوانده شده به سوی داعی و کسی که می خواند بازگردد و چون خدای تعالی کمال مطلق و منزه از نقایص است، وجه او در همه احوال با همه اشیا همراه است؛ به گونه ای که «اینما تولوا فثم وجه ا...»؛ به هر سوی روی گردانید وجه خداوند سبحان در آنجاست.»
وحدت حق تعالی، وحدت صمدی است و وحدت صمدی وحدتی محیط و فراگیر است، چندان که جایی از او خالی نیست. پس او در همه حال حاضر و ناظر است، فیض و فضل خداوند سبحان نیز مستمر و بی انقطاع است. او دائم الفضل علی البریه است و همواره بر مخلوقات افاضه می کند. برای افاضه او کرانه ای نیست و هر کران و کناری که فرض شود، به مخلوقات مربوط است.خداوند سبحان به عنوان «ا... نور السموات و الارض» نور آسمانها و زمین است. اشراقهای مستمر او به صبح و شام مقید نیست و شب و روز از چرخش اشیا و تبدیل و تفسیر احوال آنها پدید می آید و موجود که روی از حق بازگیرد، تیره و تار است و چون روی به او بازگرداند، منور و نورانی می شود؛ پس دعای بندگان در پیشگاه خداوند گرچه درخواست نظر و نگاه اوست ولیکن در واقع بازگرداندن روی وجه بنده به سوی حق است وگرنه تا آنجا که به حق منتسب است، او هیچ گاه از بندگان چهره برنمی گیرد و هرگاه نیز که چهره او بر بنده پوشیده شود، پوشیدگی او از ناحیه اعراض بندگان است.
* دعا در کلام خدا
رحمت رحمانیه و نظر عام و گسترده الهی مقید به اطلاق بوده و از هر قید خاصی منزه و مبراست و هر قیدی که بر آن نشیند، از ناحیه نحوه درخواست و تقاضای مخلوقات است و به همین دلیل است که حق تعالی نظر و پاسخ خود را به هیچ قیدی مقید نمی گرداند و تنها شرط آن را دعا و پرستش بندگان معرفی می کند و می فرماید: «آن گاه که بندگان من به نزد تو آمده از من پرسش می کنند، پس به درستی که من نزدیک هستم و دعوت دعا کننده را همان هنگام که می خواند، پاسخ می گویم.»
بین خواندن بنده و نگاه و پاسخ خداوند، فاصله ای جز همان خواندن نیست، پس اگر حق تعالی به بنده نظر نداشته است، در واقع بنده از او رو گردانده بوده است و چون بنده به وی روی کند، او را رویاروی خواهد دید. بنده در هنگام توجه و روی آوردن به خداوند او را می بیند که از آغاز به او نظر داشته است و بلکه او را می بیند که توجه و بازگشت بنده را می خواسته؛ یعنی هنگامی که روی به دعا می آورد و خدای تعالی را می خواند، می فهمد که حق تعالی قبل از او بنده را خوانده است و استجابت او را خواسته است و ادامه آیه فوق در بیان همین معناست که می فرماید: پس من را اجابت کنید و به من ایمان آورید که اگر به او روی آورده و نزدیکی و حضور او را دریابید، به او راه خواهید یافت.
قسمت نخست آیه از حقیقت دعا و راهی که دعا کننده در مسیر دعا طی می کند، خبر می دهد.
دعا کننده ابتدا چون خود از حق روی گردانده است، از مشاهده او که در نهایت قرب و نزدیکی است عاجزمی ماند و به همین سبب نزد پیامبر(ص) رفته و از خداوند می پرسد و حق تعالی که خود ناظر این جستجوست، از سالک که پای در طریق سؤال نهاده با عبارت پرمهر «بنده من» سخن می گوید و از آن پس به رغم آنکه بنده سؤال را از رسول خدا(ص) آغاز کرده است، حق تعالی بی آنکه پیامبر(ص) را واسطه در خطاب قرار دهد، خود به طور مستقیم به متن گفت و شنود وارد شده و همچنان با ضمیر متکلم وحده از قرب و نزدیکی خویش خبر می دهد.
خداوند سبحان در آیه اجابت خود را به یک قید مقید می گرداند و آن دعوت و خواندن بنده است، اجابت دعا تنها مقید به دعاست و این قید در حقیقت به معنای تأکید بر این است که افاضه حق تعالی جز به تقاضا و درخواست بنده مقید نیست و این معنا که اجابت او به دعای بنده است، از آیه «ادعونی استجب لکم» نیز استفاده می شود.
* دعا، وسیله تقرب به خدا
همان گونه که گذشت، حق تعالی به دلیل احاطه و شمولی که دارد هیچ گاه از بندگان دور نیست و به همین دلیل فاصله حق با بندگان فاصله ای دو سویه نیست، بلکه یک سویه است. در واقع، از طرف خدای تعالی بعد و قربی نیست. قرابت و نزدیکی خداوند مطلق است و در برابر بعد نیست. او همان گونه که درآیه سوره بقره آمده است به راستی نزدیک است، نزدیکی حق تعالی با بندگان را دیگر آیات شرح می دهند. در برخی از آیات، خداوند سبحان نزدیک تر از دیگران به انسان معرفی می شود: «و نحن اقرب الیه منکم ولکن لاتبصرون»؛ ما به او نزدیک تر از شما هستیم ولیکن شما نمی بینید.» در بعضی از آیات، خداوند خود را نزدیک تر از اجزای انسان به او معرفی می کند و می فرماید: «نحن اقرب الیه من حبل الورید ما به انسان از رگ گردن نزدیک تر هستیم.» و سرانجام در جای دیگر پروردگار متعال از انسان به انسان نزدیک تر معرفی شده است: «ان ا... یحول بین المرء و قلبه؛ به درستی که خداوند بین انسان، قلب و جان او واسطه است.»
پس اگر فاصله ای بین انسان و خدا باشد، از طرف حق تعالی نیست، بلکه از طرف بنده است؛ حکایت دوری کور از نوری است که بر او محیط است. کور برای آنکه فاصله خود را با نور طی کند، چاره ای جز گشودن چشم و روی آوردن به نور ندارد
مُهر بر لب زده
دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ...
گفتم تابدانم تا بدانی ...