سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مُهر بر لب زده

دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ... گفتم تابدانم تا بدانی ...
علما , • نظر
مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله علیه) از اولیاء خدا بودند همه کارشان روی اصول بود. موقع گریه زارزار گریه می کردند و موقع خوشحالی ،مثل اعیاد مذهبی و شب عیدالزهرا(ع) که حضرت آیه الله مجتهدی منبر می رفتند دیده می شد که ایشان مسرور و خوشحال وخندان بودند و در بعضی موارد که مثلاً شخص بارکشی می آمد کنار سجاد? ایشان تا مسأله ایت بپرسد، ایشان اول با بارکش سلام و علیک گرمی می کردند و سپس می پرسید حالت چطور است اموراتت می گذرد و از این قبیل امور چون خیلی متواضع و خاکی بودند بعد جواب مسأله را    می دادند و بیشتر به فقرا و مستمندان می رسیدند و احترام می کردند تا به ثروتمندان، زیرا ثروتمندان معمولاً خود مورد احترام هستند، لذا زیاد به ثروتمندان و پولدارها محل نمی گذاشتند.
----------------=====================-----------------------
حضرت آیت الله مجتهدی مکرراً برای طلاب می فرمودند که مرحوم شیخ محمد حسین زاهد خودشان می فرمودند: روزی ماست خریدم، و به خانه رفتم دیدم همسرم اشکنه درست کرده است. به او گفتم یا ماست را الان بخوریم، و اشکنه را بگذاریم برای شب، و یا اشکنه را الان بخوریم و ماست را برای شب بگذاریم.

شبی شیطان را در خواب دیدم که بندها و طناب های متعددی در دست داشت. از شیطان پرسیدم: "این بندها برای چیست؟" پاسخ داد: "اینها را به گردن مردم می اندازم و آنها را به سوی خویش می کشم و به دام می افکنم. دیروز، یکی از طناب ها را به گردن شیخ انصاری انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه ای که منزل شیخ در آن است، کشیدم، ولی افسوس که بر خلاف زحمات زیادم، شیخ از قید رها شد و بازگشت                                     ادامه مطلب...

مرحوم شیخ محمد حسین زاهد(رحمه الله علیه) فرمودند: یکی از اولیاء خدا، شب که به خانه اش رفت، به همسرش گفت که روغن در چراغ بریزد و چراغ را روشن کند همسرش گفت در خانه روغن نداریم(این جریان قبل از سیم کشی برق بوده است) سپس گفت لااقل غذایی بیاور تا بخوریم همسرش گفت بر اثر اتمام آذوقه غذا هم نداریم گویند آن شب از خوشترین شبهای عمر آن ولّی خدا بود و تا صبح شکر خدا را می کرد که خدایا مگر من چه کرده بودم که در یک شب این دو نعمت بزرگ را به من عطا نمودی، حضرت آیه الله مجتهدی می فرمایند: وقتی که مرحوم شیخ محمد حسین زاهد این مطلب را برای من تعریف کردند، دندان طمع من نیز کشیده شد. خود مرحوم شیخ نیز همین طور بودند و وقتی با ایشان احوالپرسی می کردی آنچنان سرشان را تکان می دادند  و می فرمودند: الحمدالله الحمدالله، که گویا تمام عالم از برای ایشان است و هرگز اظهار فقر و نداری نمی کردند.
 حضرت آیت الله مجتهدی می فرمودند : یک بار نزد آیت الله العظمی سید احمد خوانساری(رحمه الله) رفته بودیم از ایشان تقاضای موعظه کردیم ایشان فرمودند: «عمل را  برای خود  خدا انجام دهید، نه برای بهشت و حوریه» این از مراتب بالای اخلاص است.
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
یکی بودن ظاهر باطن
ظاهر  روزی حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ جعفر شوشتری(رحمه الله) از جایی عبور می کردند که یکی از این لاتها و داشها به طرف ایشان آمد، اطرافیان شیخ، جلوی او را گرفتند، ولی شیخ فرمود، بگذارید بیاید ببینم چه می گوید، آن شخص جلو رفت وبه شیخ گفت: حاج شیخ، ما همین که هستیم، هستیم(یعنی این ظاهر و باطن ما است آیا) تو هم همین طور که هستی هستی؟ شیخ با شنیدن این جمله، زارزار گریه کردند.
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
به نقل از آیت الله مجتهدی فرار از ریاست
وقتی مرجعیت مطلق شیعه به شیخ انصاری(رحمه الله) رسید و مردم برای درخواست رساله و قبول مرجعیت نزد شیخ رفتند ایشان فرمودند: من، هم مباحثی داشتم، به نام سعیدالعلماء مازندرانی(رحمه الله) که در بحث از من قوی تر بود الان در مازندران زندگی می کند، سراغ او بروید. وقتی عدّه ای نزد سعیدالعلماء(رحمه الله) رفتند ایشان فرمودند: من مدتی است که به اینجا آمده ام و از بحث و درس دور بوده ام. ولی شیخ در این مدت مشغول به درس و بحث بوده، لذا سراغ شیخ بروید. اینها این طور از ریاست فرار می کردند.
علما , • نظر
حضرت آیت الله بهجت می فرمودند: زن ارمنی که در هواپیما در کنار همسر مرحوم علامه نشسته بود، جریان زیارت امام رضا ( علیه السلام ) و گرفتن حاجات از توسل به آن حضرت را نقل کرده بود. و نیز بعد از نقل قصه ى روضه خوانى (روضه ى پنج تن ) در مدرسه ى مروى به پیشنهاد آن زن ارمنی و شفاى جوانش براى علامه  طباطبایى ( رحمه الله )، ایشان فرمود: خاک بر سر شیعه !
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-==-==-

چه قدر به مرگ نزدیکم ولی ....
انسان چه قدر به مرگ نزدیک است و در عین حال چه قدر آن را دور مى پندارد و از آن غافل است !آقاى حایرى مى فرمود: در خواب دیدم که عزراییل به من فرمود: شما باید استراحت کنید. با این که مى دانیم خواهیم مرد؛ بلکه تنها وقت مرگ معلوم و یا مظمون ما نیست ، زیرا هر شب در عوالمى از برزخ مى رویم که هیچ اختیارش دست ما نیست ، چنان که قرآن شریف مى فرماید:
(قضى علیها الموت )
مرگ را به صورت حتمى بر آن نوشته است .
هم چنین مى فرماید:
فیمسک التى قضى علیها الموت و یرسل الاءخوى

آن گاه نفس کسى را که خداوند مرگ او را حتمى نموده نگاه مى دارد و دیگرى را رها مى کند.
و در سجده ى نخست بعد از بیدار شدن از خواب براى انجام نماز شب مستحب وارد شده است که گفته شود:
اءلحمد لله الذى اءحیانى بعد ما اءماتنى .
سپاس خدایى را که مرا بعد از مرگ ، زنده گردانید.
با این همه ، این گونه از مرگ غافل هستیم !بله ، اشخاصى بودند که همیشه مهیا و منتظر و به ى اد مرگ بودند.


وقتی که حضرت آیت الله خمینی در نجف بودند روزی چشمشان ناراحت شده بود، دکتر آمد و چشم ایشان را دید و گفت:«شما چند روز قرآن نخوانید و استراحت کنید» امام یک دفعه خندیدند و گفتند:«دکتر من چشمم را برای قرآن خواندن می خواهم، چه فایده ای دارد اگر چشم داشته باشم و قرآن نخوانم، شما یک کاری بکنید که من بتوانم قرآن را بخوانم.»
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=--=-=-=-=-=-=-=-=-
پند و اندرز
حضرت آیت الله مجتهدی فرمودند: استاد ما آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان(رحمه الله) می فرمودند: روزی همسرم را در منزل موعظه می کردم و از صفات عالی? حضرت زهرا(س) می گفتم و چون می گفتم حضرت زهرا(س) چنین بود وچنان بود تو هم این طور باش، زنم در جواب جمله ای را گفت که هر چه موعظه کرده بودم، برباد رفت ، او گفت: هر موقع تو حضرت امیرالمؤمنان علی(ع) شدی، من هم حضرت زهرا(س) می شوم.

حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: روزی علامه مجلسی(رحمه الله) بعد از اتمام تدریس، به منزل رفت، همسرش گفت امروز دختر ما ناپاک شده است، علامه سریعاً به مجلس درس برگشت، هنوز طلاب متفرّق نشده بودند ایشان ایستادند و فرمودند: دخترم امروز ناپاک شده است، هر کس زن می خواهد اعلام کند ملا صالح مازندرانی(رحمه الله) دلش را به دریا زد و بلند شد و اعلام آمادگی کرد. و به سادگی رفتند و عقد کردند و تمام شد. خیلی آسان و بدون تکلف.

=-=-=-=-=-=--=-=-=-=--=--=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=- 
انکار ممنوع

یک بار حاج حسین خندق آبادی(رحمه الله) بالای منبر بودند و یک ساواکی، صحبتهای ایشان را ضبط کرده بود ایشان را دستگیر کردند و از ایشان اعتراف خواستند ایشان انکار کردند و گفتند من حرفی نزده ام آنها هم نوار صحبتهای ایشان را گذاشتند و چون گوش داد و متوجه شد صدای خودش است، نتوانست انکار کند، روز قیامت هم اگر کسی انکار کند که من این گناه را نکرده ام سریع فیلم آن را می گذارند، که او ببیند و گوش دهد.
=-=-=-=-=-=-=-==--=-=-=-=-=-=-==-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
مبارزه با خرافات
آیه الله العظمی بروجردی(رحمه الله) روز سیزده فروردین درس می دادند و با این خرافات مبارزه می کردند.

حضرت آقای بهجت می فرمودند: وقتى ما وارد کربلا شدیم ، در کربلا و نجف در زمینه ى مقاتل ائمه ( علیهم السلام ) و موضوعاتى که مورد یقین نبود، نظرات آقا میرزا هادى خراسانى ( رحمه الله ) معتبر و مسموع و قابل قبول بود؛ چرا که نظر خود را در مطالب اختلافى با ادله ى محکم و مستدل بیان مى کرد، و این مساله از عجایب و غرایب بود . از جمله اهل منبر جریان طفلان مسلم ، و چگونگى شهادت آن دو بزرگوار را از قول او نقل مى کردند .
متاسفانه با آن همه زحمات و جمع آورى اسناد و دقت در گفتار و با این که ایشان در علمیت حایز مقام مرجعیت بودند، اصلا معلوم نیست مطالب ایشان ، گفتارها و دست نوشته هایش ضبط و جمع آورى شده باشد!
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=--=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
توفیق چیز دیگرى است !
یکى از کرامات شهید اول و ثانى ( رحمهما الله ) این است که کتابشان
مورد پسند اهل علم واقع شده است ، هر چند وسطند یعنى نه تام الاستدلال است و نه بدون استدلال . شرح لمعه کتاب پر برکتى است ، بعضى از اهل علم که فقط شرح لمعه تدریس مى کردند . مثلا سیزده دوره تدریس کرده بودند، در نجف و کربلا هم بعضى از اهل علم متن لمعه را حفظ بوده اند .
کتاب شرح لمعه ، استدلال تام نیست ، ولى فتواى محض هم نیست ، مع ذلک خیلى پر برکت است ، چند صد سال است که طلاب علوم دینى در حوزه هاى علمیه به درس ، مباحثه و مطالعه ى آن اشتغال دارند . صاحب جواهر ( رحمه الله ) مى فرماید: فقه روضه بالاتر از کتاب مسالک او است .
شهیدین ( رحمهماالله ) عمر کم و کوتاهى داشتند و مع ذلک چه قدر عمرشان برکات داشت ، و چه تالیفات نافع و سودمندى از خود به جا گذاشتند . آن ها براى ما حجتند، تا عمر خود را به غفلت و بطالت نگذرانیم . البته توفیق چیز دیگرى است که خداوند متعال نصیب هر کس نمى کند.

آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی(رحمه الله) بعد از قبول مرجعیت به حرم حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) رفتند و شخصی که با ایشان بود نقل کرد، آقا به من فرمودند: من دعا می کنم شما آمین بگویید سپس آقا دعا کردند که خدایا اگر این مرجعیت برای من ضرر دارد مرگ مرا برسان، بعد از سه ماه که از مرجعیت ایشان گذشت و رساله ایشان، آماده پخش شد از دار دنیا رحلت کردند.
-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=--=
روزی نزد آیت الله حاج میرزا عبدالعلی تهرانی(رحمه الله) بودم ایشان با مزاح فرمودند: می دانی این مردم و این مریدها از ما چه می خواهند؟ گفتم خیر ایشان فرمودند: می خواهند ما را جلو بفرستند جهنم؛ و خودشان هم سینه زنان، پشت سر ما بیایند. لذا مواظب باش این مرید بازی را باید کنار گذاشت. از مریدان باید دل برید. مواظب باش مرید پیدا نکنی و دنبال مرید نباشی مخصوصاً اگر چیزی هم نداشته باشی.
حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان(رحمه الله) فرمودند: یک کارگر صبح تا ظهر، کار می کند، ظهر چند دقیقه سرش را می گذارد زمین، خستگی او رفع  می شود دوباره تا شب کار می کند، ما که ساعتها می خوابیم ولی باز حال بلند شدن نداریم علتش اینست که گناه، ما را خسته کرده است و نمی توانیم برای نماز شب بلند شویم.
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=--=---=-=-=--=-=-=-=-=-=-=-=-=-=----===-=--=-=
می فرمودند: یک روز قبل از اذان صبح دیدم آیه الله العظمی بروجردی رحمه الله علیه در حیاط مدرسه فیضیه قدم می زنند فردای آن روز شیخ محمود اردکانی آمد و گفت دیشب آقای بروجردی(رحمه الله) اینجا آمده بودند و شکایت داشتند که چرا برق چند حجره خاموش بوده و طلبه ها برای نماز شب بیدار نشده اند. امام صادق(ع) فرمودند: لا تَدَع قِیامَ اللَّیلِ، فَاِنَّ اَلمَغبُونَ مَن حُرِمَ صَلوهَ اللَّیلِ نماز شب را رها مکن. به درستی که گول خورده کسی است که از نماز شب محروم شود.