سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مُهر بر لب زده

دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ... گفتم تابدانم تا بدانی ...
وقتی که حضرت آیت الله خمینی در نجف بودند روزی چشمشان ناراحت شده بود، دکتر آمد و چشم ایشان را دید و گفت:«شما چند روز قرآن نخوانید و استراحت کنید» امام یک دفعه خندیدند و گفتند:«دکتر من چشمم را برای قرآن خواندن می خواهم، چه فایده ای دارد اگر چشم داشته باشم و قرآن نخوانم، شما یک کاری بکنید که من بتوانم قرآن را بخوانم.»
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=--=-=-=-=-=-=-=-=-
پند و اندرز
حضرت آیت الله مجتهدی فرمودند: استاد ما آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان(رحمه الله) می فرمودند: روزی همسرم را در منزل موعظه می کردم و از صفات عالی? حضرت زهرا(س) می گفتم و چون می گفتم حضرت زهرا(س) چنین بود وچنان بود تو هم این طور باش، زنم در جواب جمله ای را گفت که هر چه موعظه کرده بودم، برباد رفت ، او گفت: هر موقع تو حضرت امیرالمؤمنان علی(ع) شدی، من هم حضرت زهرا(س) می شوم.