سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مُهر بر لب زده

دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ... گفتم تابدانم تا بدانی ...
علما , • نظر

حضرت آیت الله مجتهحضرت آیت الله مجتهدیدی فرمودند: یک موعظه دیگر اینکه، وصیت نکن که بعد از من چه ها بکنید، خودت انجام بده، زیرا مردم گرفتار کار خودشان هستند و به وصیت نامه ات عمل نمی کنند، اگر بر فرض تمام ورثه خوب باشند یک نااهل پیدا می شود

و بین آنها وسوسه می کند و نمی گذارد به وصیت تو عمل کنند، این کار برای خود من هم، اتفاق افتاد و ما خودمان نتوانستیم به وصیت پدرمان عمل کنیم و در طول این عمر(دنیوی ما) دیدیم که به وصیتها عمل نکردند.
-----------------
جهنم رفتن واجب کفایی است
حضرت استاد می فرمایند: شخصی نزد من آمد و می خواست مرا در غیبت بیندازد، به او گفتم: ببین جهنم رفتن واجب کفائی است. یک دسته که بروند از گردن ما ساقط است چرا غیبت کنم و مرا به جهنم بفرستی.
-----------------------------------------------------------------
بطلان نماز
حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: یکی از طلبه های این مدرسه گفت: روزی برای نماز مغرب به مسجد می رفتم، نزدیک اذان یکی آمد و نماز ظهر و عصر را تند و بدون طُمَأنینه خواند، جلو رفتم و به او گفتم:آقا نماز شما باطل است بسیار تند خواندید و هیچ کاری را کامل انجام ندادید، آن شخص گفت : معلوم است هنوز گرفتار چک و سفته نشده ای. بیچاره نمی داند که اغلب گرفتاریهایش به خاطر همین کم اهمیت دادن به نماز است.
علما , • نظر
اختلاط ما با کفار آخرش به همین جاها مى کشد، یعنى ابتدا از مسلمانان پذیرایى مى کنند و به آن ها احترام مى گذارند و آن ها را به بلاد خود دعوت مى نمایند و در تجارت و معاملات بازرگانى خود داخل مى کنند، و وقتى رؤ سا و سیاستمداران مسلمانان مست پول و غیر پول شدند .حاضر مى شوند امضا و امتیازات دهند تا آن ها بر بلاد اسلامى حکومت کنند . بدین ترتیب ، هم جنسى و هم شکلى و اختلاط با کفار، تسلط و حکومت آن ها را بر مسلمانان آسانتر مى سازد . آیا اگر مثلا کفار بر نفت ایران حکومت کردند، مى شود که نتوانند بر ایران و مردم ایران حکومت کنند؟!و مالک الرقاب ممالک اسلامى و مسلمانان نشوند؟!فرانسه در سوریه ، لبنان و الجزایر؛ و انگلیس در عراق و حجاز حکومت داشت ، و فعلا در دست آمریکا است . آرى ، ائمه ى ما - علیهم السلام - که فرمودند: با کفار اختلاط نکنید، در حقیقت براى حفظ دنیاى ما بود، و مى خواستند دنیاى ما را براى خود ما تاءمین کنند . و کار به جایى کشیده که کفار نفت و ثروت هاى طبیعى و ذخایر زمینى و معادن ما را به غارت مى برند، بعد به عنوان تصدق و آقایى و یا به عنوان وام با بهره هاى کلان با تلطف و مهر و عطوفت به ما مى دهند!اکنون ما مسلمانان اسیر و عبید آن ها، و در زیر دست و چکمه ى آن ها خوار و ذلیل هستیم ، ولى هنوز نمى فهمیم براى چه این گونه شکست خورده ایم ؟!آیا از عملکرد خود ما است ، و یا مثلا از پریدن کلاغ ؟!
--------------------------------------------------------
طواف عاشقانه بر گرد قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)

خدا کند در ما عشقى پیدا شود به مجموع قرآن و عترت ، تا اولا بتوانیم یگانگى قرآن و عترت ، و معجون مرکب از از آن دو را بیابیم ؛ و ثانیا در مقام پیروى و عمل ، با توجه به آن دو و بر محور آن دو طواف عاشقانه بنماییم ،و بدانیم که آن ها از هر معشوقى بیشتر شایسته ى عشق ورزى هستند، راجع به حضرت یوسف - علیه السلام - است که :
جماله فى نفسه اءعلى من جماله فى بدنه ، و جماله النفسانى اءعظم من جماله الجسمانى ، و کل نبى اءو وصى نبى جماله الروحانى اءعظم من جمال یوسف الجسمانى .
جمال درونى و باطنى او را زیبایى بدنى و جسمانى اش برتر و بزرگتر بود . روشن است که این اختصاص به حضرت یوسف - علیه السلام - ندارد، بلکه جمال روحانى تمام پیامبران و اوصیا و جانشینان آن ها از زیبایى جسمانى حضرت یوسف - علیه السلام - برتر و بیشتر است .
آیا (قطعن اءیدیهن )؛ (زنان ، وقتى یوسف - علیه السلام - را دیدند، ) دروغ است یا راست ؟!آیا هو فى باطنه اءحسن منه فى ظاهره .؛ (باطن او از ظاهرش زیباتر بود.) دروغ است ؟!تازه ( و ما اءوتیتم من العلم الا قلیلا)؛ (از علم ، جز اندکى به شما داده نشده است .) جمال واقعى حضرت یوسف علیه السلام - اخفا شده بود . هم چنین داریم که :
اءعطى یوسف شطر الحسن ، و النصف الآخر لباقى الناس ...
به حضرت یوسف - علیه السلام - بخشى [ نیمى ] از زیبایى عطا شده بود، و نصف دیگر به دیگران ...

 

امام على - علیه السلام - مى فرماید:لو کشف الغطاء، ما ازددت یقینااگر پرده کنار رود، بر یقین من افزوده نمى شود.
یعنى لم ازدد یقینا کما لو کشف الغطاء لکم و تیقنتم . (چنان که وقتى پرده از جلو دیدگان شما کنار رود، یقین پیدا مى کنید، بر یقین من افزوده نمى گردد.)


انجام طاعت و ترک معصیت به حسب ظاهر مشکل است ، و سلمان شدن مشکل ، بلکه کالمحال است ، و لذا غیر از معصومین - علیهم السلام - همه به ترک طاعت و فعل معصیت مبتلا هستیم و معصوم بودن مثل این که نشدنى است ، ولى در افراد بشر، شمر هم بسیار است ؛ اما آیا چیزى هست که مطلب  را آسان کند؟
از امورى که خیلى سهل المؤ ونة و آسان است - ولو عمل بر خلاف قول باشد - این است که انسان ملاحظه کند و ببیند اگر ملتزم به طاعت و تارک معصیت باشد، آیا حال او مثل صورتى است که ترک طاعت و فعل معصیت مى کند و آیا این حال مثل حالت اول است یا خیر؟ فرض کنید اگر انسان نزد رییس جمهور یا هر رییس مطلق ، مقرب باشد، این براى او بهتر است و یا این که نزد یک فقیر تهى دست و محروم ؟! آیا خوب است به ذاتى که موت و حیات و مرض و صحت و غنا و فقر به دست او است مراجعه کنیم و رابطه ى دوستى داشته باشیم ، یا با کسى که خود محتاج و ناتوان و بیچاره است ؟!
در اطاعت اوامر الهى و نیز در معصیت و به فرمان شیطان و نفس بودن ، امر دایر است بین این که با کسى که حیات و ممات ، غنا و فقر و مرض و صحت وآقا بهجت مریض خانه و دکتر و خزانه و ثروت و ... به دست او است ؛ مجالست کنیم یا با کسى که هیچ ندارد؟!انسان کدام را اختیار مى کند و محبت وجدانیه (نه به حسب خوف نار یا شوق بهشت ) با کدام طرف است ؟
به حسب ظاهر بنده ى مطیع ، پشتیبانش مثل کوه ، محکم و استوار و منبع همه ى خیرات است ، و بنده ى عاصى پشتیبانش محتاج تر از او و دشمن دانایى (شیطان ) است که از دوست نادان بدتر است و صلاحدیدش تمام به زیان او است . نظیر شخصى که نزد کسى رفت تا او را از فقر و فشار و ناراحتى روزگار نجات دهد، او گفت : شایسته ترین کار براى شما اقدام به مرگ و خودکشى است !صلاح دیدش از این قبیل است که بگوید: صلاح و نجات شما در این است که قرص مرگ آور یا خواب آور بخورید تا راحت شوید!بنابراین ، ما در عزم به طاعت عازم به رفاقت و دوستى و همنشینى با غنى قادر و داناى کریم هستیم ، و در عزم بر معصیت عازم به رفاقت و همنشینى با فقیر عاجز جاهل و لئیم .
اگر این معنا را درست تشخیص دهیم و بفهمیم و به طور واضح و روشن باور کنیم ، خواهیم فهمید که در اطاعت سود برده ایم ، نه زیان و خسارت ؛ به دلیل این که دیده ایم افرادى (و اءحى الموتى باذن الله ) ؛ (مردگان را به اذن خدا زنده مى کنم .) و کراماتى از این قبیل را داشته اند و شدنى است و محال نیست و اختصاص به انبیا - علیهم السلام - هم ندارد، بلکه هر که از آن ها متابعت کند، مى تواند از این راه به مقامات و کمالات و کرامات آن ها دست یابد، البته بدون تحدى نبوت و کذابیت مدعى آن ؛ پس اگر انسان یقین کند و براى او واضح و آشکار شود که در طاعت ، با غنى و قادر و کریم و ... رفاقت کرده و در معصیت با عاجزتر و محتاجتر از خود، طبعا هیچ گاه به معصیت تمایل پیدا نمى کند و از قصر شاهنشاهى و از کنار هرگونه ناز و نعمت و آبادى و آسایش به کاروانسراى خرابه و ویرانه نمى رود و با صاحب آن رفیق و همنشین نمى شود، در حالى که خود آن صاحبخانه هم راضى نیست که رفیق او و با او باشیم ، و از هر چیز محروم گردیم !
بنابراین ، براى تسهیل طاعت و اجتناب از معصیت راهى جز این نداریم که متوجه شویم و یقین کنیم که طاعت ، نزدیکى به تمام نعمت ها و خوشى ها و دارایى ها و عزت ها و ... است ، و معصیت ، عبارت است از محرومیت و ناخوشى و ندارى و ذلت و ...

 


حضرت آیه الله مجتهدی فرمآقا مجتهدیودند: تهران برای من هم قفس است. گاهی هم که گریه ام نمی آید خودم را ملامت می کنم که گناه کرده ای که اشک نداری، الان کارشناسان و مهندسین مربوطه؛ یکسره در فکر این هستند که خانه ها و ساختمانهای ضد زلزله بسازند، عوض این کار؛ باید بیایند علت زلزله را بفهمند و جلوی آن را بگیرند علت زلزله و بلایای دیگر هم، چیزی نیست مگر گناه.
-------------------------------------------------------
توبه هر کسی به اندازه علم و عقل و درک خودش
حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: توبه هر کسی به اندازه علم و عقل و درک خودش است. عوام باید از گناهانشان توبه کنند، و شما طلاب از کم درس خواندن، زیاد حرف زدن، انجام مکروهات و امثال اینها توبه کنید، هر کسی به قدر خودش.
-----------------------------------------------------------------
ترک مکروهات
حضرت آیه الله مجتهدی می فرمایند: یک بار در زمان جوانی آمدم شلوارم را ایستاده بپوشم پدرم تذکر داد و گفت: بنشین و بپوش، و رو به قبله نپوش،چون ایستاده شلوار پوشیدن مکروه است. تا موی سرم زیاد می شد، پول می داد و می گفت: برو موهای سرت را کوتاه کن، یک باربا شخصی بزرگتر از خودم صحبت می کردم، پدرم مرا دید، بعد از رفتن آن شخص، یک سیلی به صورتم زد و گفت: مگر نگفته بودم با بزرگتر از خودت رفاقت مکن؟ چرا با بزرگتر از خودت رفیق می شوی و حرف می زنی؟ لذا از همان کودکی باید فرزندانتان را به احکام اسلامی ملتزم کنید.
حضرت استاد فرمودند: شخصی جریانی را برایم نقل کرد که یک نفر بود نمازها و روزه های قضا، خمس، حقُّ الناس، و هم کارهایش را در زمان حیات خودش درست کرد و حتی ثلث مالش را هم خرج کرد، و جالب اینکه برای خودش هم ختم گرفت و گفت اگر از دنیا رفتم لااقل خیالم راحت است که اگر زن و بچه هایم بعد از مرگم کاری برایم نکردند، متضرر نشده باشم، بله شما هم باید این طور خودت را آماده کنی و مرگ را جلوی چشمان خود قرار دهی و تا زنده هستی خودت اموالت را خرج کن و خودت به فکر خودت باش ویک کاری برای آخرتت انجام بده، که مبادا دست خالی از دنیا بروی، و بدان آن دنیا پشیمانی به حال تو نفعی ندارد. فکر کن که جوانی و حالا حالاها نخواهی مرد.
----------------------------------------------------------------------

ورود بد حجابان به منزل ممنوع
حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: کسانی  که بدحجابند نباید در منزل شما رفت و آمد کنند من حتی گفته ام بچه های کوچک را بدون چادر در منزلمان نیاورند، اگر در کوچه و خیابان حتی یکی از مَحرمهایت را دیدی اگر حجاب کامل هم داشت با او صحبت مکن یا اگر صحبت می کنی او را نگاه مکن و گوش خود را نزدیک او بیاور و به صحبت هایش گوش کن چرا که مردم نمی دانند این زن محرم شمااست.
----------------------------------------------------------------------
نماز شب اویس قرنی
بعضی بودند مثل اُوَیس قرنی(رحمه الله) که شبها نمی خوابید، اویس یک شب می گفت: هذِهِ لَیلَهُ القِیامِ امشب شب ایستادن است و تا صبح روی پا می ایستاد، یک شب می گفت: هذِهِ لَیلَهُ الرُّکُوعِ امشب شب رکوع است و تا صبح در رکوع بود یک شب می گفت هذِهِ لَیلَهُ السُّجُودِ تا صبح در سجده بود.


آقا بهجت

گفتند: در حرم سید الشهدا ( علیه السلام ) شیخى را دیدند که نزد سید جلیلى  نشسته بود و او درباره ى ظهور امام زمان ( علیه السلام ) سخن مى گفت . شیخ هم با ذهن خالى و بدون توجه گفت : بعضى منکر هستند. ایشان فرمود: بله به خدا قسم خواهد آمد و از آن ها انتقام خواهد گرفت . شیخ گفت : آیا من ظهورش را درک مى کنم ؟ رگ هاى سید سرخ شد و فرمود:
ان عیشک الله .
اگر خدا عمرت دهد.
این که در زمان غیبت به خواندن دعاى اللهم عرفنى نفسک ...سفارش شده است ، ظاهرا سرى دارد . هم چنین سفارش شده است که این دعا نیز خوانده شود:
یا الله  یا رحمان یا رحیم ، یا مقلب القلوب ، ثبت قلبى على دینک .
اى رحمت گستر،اى مهربان ،اى زیر و رو کننده ى دل ها، دلم را بر دینت استوار بدار.
-----------------------------------------------------------------------------
غیبت را انتخاب مى کردم ...
آقایى مى پرسید: اگر خداونآقا بهجتد اجازه مى داد که از میان محرمات یکى را انسان مرتکب شود، و ما را در آن مخیر مى کرد، به نظر شما آن کار حرام کدام است ؟ هر کس حرامى را مى گفت ؛ ولى خود او مى گفت : من غیبت را اختیار مى کردم ؛ زیرا آتش و سوز دلم خاموش نمى شود و از غصه ها راحت نمى شوم ، مگر این که اسم طرف را در بدگویى و عیبگویى ببرم ؛ لذا اگر خدا اجازه مى داد از میان گناهان یکى را اختیار کنم ، غیبت را انتخاب مى کردم .
----------------------------------------
اگر توفیق و دستگیرى خدا نباشد، مگر کارهاى اختیارى انسان انجام مى گیرد؟! باید دستگیرى و توفیق از ناحیه ى خدا باشد، تا با اعمال اختیار و اراده از ناحیه ى بنده ، کارهاى اختیارى انجام گیرد. تازه انجام افعال اختیارى مشروط به بقاى حیات و صحت و عدم موانع است . مثلا براى انجام نماز باید بنده ساجد و ... باشد و عنوان سجود به قیام مبدل شود و شخص قائم ، راکع و ساجد گردد، این ها هم همه از او تعالى و به او است ؛ زیرا وجود و ایجاد، تا چه رسد به حرکات و سکنات ، به او است ؛ چنان که مى فرماید:
و ما رمیت اذا رمیت و لکن الله رمى
آن هنگام که [سنگریزه ها را ] پرتاب نمودى ، این تو نبودى که انداختى ، بلکه خدا انداخت .
ما همین اندازه مى دانیم که خداوند امر فرموده و نهى کرده و ما در فعل و ترک مضطر نیستیم و بین افعال مضطر و غیر مضطر فاصله است . همین مصحح عقوبت است . و نیز بالوجدان ثابت است که خود را در مورد تکلیف ، فاعل ما یشا و مختار و خالق فعل مى دانیم ، حال این که همگى مخلوق خداست و اختیار بنده نیز بر فرض ابقاى خداست و باید خدا او را باقى بدارد تا فعل را عن ارادة و اختیار انجام دهد. و انسان فاعل ما به است نه فاعل ما منه  ولى خیال مى کند که فاعل ما منه است و این که فعل از او صادر مى شود، و حال این که نمى داند چه قدر طول مى کشد و یا به آخر مى رسد یا نه و یا موفق به انجام کار تا به آخر مى شود یا نه ؛ با این که از اول قصد انجام فعل تا آخر آن را دارد .


 

حجت الاسلام فاطمی نیا می فرمودند :میرزا جواد آقا
... اینها حیف است، اینها سینه به سینه است، اگر ناقلش مثل من بیافتد و بمیرد دیگر کسی پیدا نمی شود بگوید، هی منتظر شوی که رادیو خواهد گفت، یا تلویزیون. دیگر تمام شد!

... آقا شیخ محمد حسین بهاری خودش به من فرمود که آقا میرزا جواد آقا تبریزی ـ رضوان الله علیه ـ روی منبر نشسته بود و من پای درس ایشان بودم.
شیخ محمد حسین  تا سه چهار سال پیش زنده بود خیلی مرد بزرگی
بود منتهی دیگر چون آسم شدیدی داشت آن هم در یک گوشه شهرستان! ایشان مجهول القدر مانده بود...
ایشان می فرمود  جوان بودم میرزا جواد آقا روی منبر درس می گفت، می گوید یک دفعه دیدم  این دو چشم های نورانی را متوجه ما کرد گفت: اهل کجایی؟ ـ من خلاصه عرض می کنم ـ گفتم: اهل بهار!
تا گفتم اهل بهار، به پُری  صورتش اشک ریخت!
سپس گفت: شیخ محمد بهاری، قبرش زیارتگاه شده یا نه؟ قبر شیخ محمد مزار شده یا نه؟
 بعد گفت: ان شاء الله من در پنجشنبه هفته آینده مهمان ایشان هستم! ـ یا گفت: به او ملحِق می شوم ـ این حرفی که می زد مثل اینکه پنجشنبه بوده می فرمود: پنجشنبه آینده!

یک شاگردی داشت آن شاگرد بی قرار شد، گریه کرد، آمد خودش دست به
 ضریح حضرت معصومه علیها السلام شد.
گفتیم: چه خبر است؟ والله! من این آقا را می شناسم اینکه گفت: من پنجشنبه آینده مهمان شیخ محمد بهاری هستم، دیگر تمام شد!
گفتیم: حالا امام نیست، پیامبر نیست که حرفش را این قدر زود باور می کنید. حالا که آقا میرزا جواد آقا سر حال است.
به هر حال، گفت: پنجشنبه آینده جنازه آقا میرزا جواد آقا تبریزی تشییع شد.

مهم این است که ایشان  می گفت:
 طلبه های دارالشفاء، فیضیه و جاهای  دیگر، ـ ببینید اینها مهم است، قریب به دویست و پنجاه طلبه، قریب به دویست و پنجاه طلبه!! - از حوزه علمیه خواب دیده بودند صبح که پا شده بودند برای نماز، به همدیگر می گفتند: خواب دیدیدم! یک الف این خواب ها با هم فرقی نداشت. خیلی حرف است! 250 نفر خواب ببینند یک الف هم با هم فرق نداشته باشد!!
خلاصه؛ که در شب پنجشنبه خواب دیده بودند که جنازه آقا میرزا جواد آقا تبریزی روی تابوت حرکت می کند، حضرت سید انبیاء صلی الله علیه و آله و سلم جلوی جنازه حرکت می کند! 

 <\/h6>

چه خوب است که در هر شهرآقا بهجتى ، هیاتى ، اعانه ها و کمک هاى مردمى را جمع آورى کنند و شبانه به فقرا و محرومین شهر برسانند و نگویند که چه کسى داده است چیزى نمى گذرد که گویى همه اهل شهر غنى هستند؛ ولى کسانى که متصدى این کارها مى شوند و کمک ها و اعانه هاى مردم را مى رسانند، بیش از دیگران خود را مستحق کمک مى دانند و بیشتر صرف خود و تشکیلاتشان مى کنند!آقا بهجت
-------------------------------
تناقض گوی اهل سنت راجع به صحابه...!!!

عامه روایت مى کنند که پیامبر اکرم( صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود:لا تسبوا اصحابى .یاران مرا ناسزا مگویید.چیزى را به اصحاب مى گوید که کذبش واضح است !
از سوى دیگر، خودشان در مناقب عمر آورده اند: معاویه را کتک زد. یعنى ببینید که چگونه تادیب مى کند!و معاویه ابدا اعتراض ‍ نکرد، چه قدر متادب بوده !
تو مى گویى پیغمبر فرموده اصحاب مرا سب نکنید، دشنام ندهید، کتک زدن چه طور؟!با این که معذور و بى تقصیر بوده ، ولى چون عمر اجتهاد کرده بود (هر چند خطا و اشتباه ) لذا حرفى نزد!
-----------------------------------------------------------------------------
معنای حدیث خلقت الاشیاء لاجلک

نتیجه ى خلق و مخلوق در حدیث قدسى خلقت الاشیاء لاجلک ، و خلقتک لاجلى ؛  (تمام اشیا را براى تو، و تو را براى خود آفریدم .) علم و معرفت است.


 


جناب شیخ بسیار مهربان، خوشعبد صالح خدا جناب شیخ رجبعلی خیاط - رهرو، خوش اخلاق، متین و مؤدب بود. همیشه دو زانو می نشست، به پشتی تکیه نمی‌کرد، همیشه کمی ‌دور از پشتی می‌نشست. ممکن نبود با کسی دست بدهد و دستش را زودتر از او بکشد. خیلی آرامش داشت. هنگام صحبت اغلب خنده رو بود. به ندرت عصبانی می‌شد. عصبانیت او وقتی بود که شیطان و نفس سراغ او می‌آمدند. در این هنگام سراسر وجودش را خشم فرا می‌گرفت و از خانه بیرون میرفت و آن گاه که خود را بر نفس چیره می‌یافت، آرام باز می گشت.
نکته مهمی که در حسن خلق، مورد توجه شیخ بود و دیگران را نیز بدان توصیه می‌فرمود، این بود که انسان باید برای خدا خوش اخلاق باشد و با مردم خوش رفتاری کند. در این باره می‌فرمود:

« تواضع و حسن خلق، برای خدا، نه برای جلب مردم به سوی خود و ریاکارانه.»

شیخ بسیار کم حرف بود، حرکات و سکنات او به خوبی نشان می‌داد که در حال فکر و ذکر و توجه به خداست. اول و آخر صحبتش خدا بود. نگاه به او، انسان را با خدا آشنا می‌کرد.

در جلسات دعا، بسیار گریه می‌کرد. هرگاه اشعار حافظ یا طاقدیس خوانده می‌شد می‌گریست. در عین گریه، قادر بود تبسم کند و بخندد و یا مطلبی را نقل کند که همه را از کسالت بیرون بیاورد. نسبت به وجود مقدس امیرالمؤمنین(ع) بسیار عشق می‌ورزید، مانند پروانه گرد شمع وجودش پر و بال می‌زد، هنگامی که می‌نشست در هر چند نفس، یک بار ذکر:
 « یا علی ادرکنی »
 را تکرار می‌کرد.

آقای قرائتی  می فرمودند: شخصی ریش نداشت وقتی دعای ماه رجب می خواند ریش بغل دستی را می گرفت و می گفت: (حرم شیبتی علی النّارِ ) الان خارجیها هم ریش می گذارند چون علتش را فهمیده اند و می گویند خداوند داخل این ریش را یک سوراخی قرار داده، که به زیر پوست راه دارد و پوست از طریق این سوراخ نفس می کشد، وقتی ریش تراشیده شود این سوراخ ها بسته می شوند صورتشان چین و چروک می خورد و بدقیافه می شوند، اگر کسی ریشش را از بیخ و بُن تراشید نگوید رفتم اصلاح کردم بلکه بگوید رفتم افساد کردقرائتیم.
----------------------------------------------------------------------------------------

غیبت می کنی پشت سر مردم و مسئولین؟!!
جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای قرائتی حفظه الله می گفتند: زمانی یک بلیط اتوبوس داشتم و کنار خیابان منتظر اتوبوس ایستاده بودم بعد از مدتی اتوبوس آمد و همه سوار شدیم، دیدم دو نفر می گویند این مرد چقدر شبیه قرائتی است، دیگری گفت: نه بابا قرائتی محافظ دارد، ماشین دارد، شیر نفت در جیبش است، من به آنها گفتم قرائتی هستم گفتند نه بابا، قرائتی را می شناسیم یکی از دندانهایش کوتاه است، لذا من هم دهانم را باز کردم، و آنها که دندانم را دیدند گویا شناختند. چرا خودت را در غیبت و گناه می اندازی و پشت سر مردم و مسئولین حرف می زنی، آن هم اکثر اطلاعات تو  از شنیدنیهای مردم است لذا چیزی را که ندیده ای نگو.
--------------------------------------------------------------------------------------------------
هر چه را شنیدی، نگو
حضرت آیت الله مجتهدی فرمودند: شخصی مدت 15 سال غیبت مرا می کرد و بعد از 15 سال فهمید حرفهایی که پشت سر من می زده مربوط به شخص دیگری است که فامیل او، مثل من(مجتهدی) است. و او در تهران محضر داشت و چند سال قبل از دنیا رفت، غرض این که هر چه را شنیدی، نگو که حتماً صحیح است، چه بسا دروغ باشد.