سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مُهر بر لب زده

دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ... گفتم تابدانم تا بدانی ...
علما , • نظر

آیت الله بهجتعلماى تبعیدى از نجف اشرف به ایران، مرحوم آقا سیّد ابوالحسن اصفهانى، میرزاى نایینى و... در قم شروع به تدریس نمودند و شهریّه ى مختصر هم مى دادند، و در صحن حضرت معصومه ( علیهاالسّلام ) و مسجد امام نماز مى خواندند. گویا مرحوم میرزاى نایینى در صحن نماز مى خوانده، و هنگام گفتن تکبیرة الاحرام اضطراب داشته، و در نماز عید، مقیّد به خواندن قنوت معروف و دعاى آن نبوده است، بلکه دعاى خودش را مى خواند و تکبیر مى گفت و سپس براى قنوت دیگر دست بلند مى کرد.




-----------------------------------------------------------------
صاحب جواهر

در کتاب جواهر گاهى بین مبتدا و خبر، چند سطر فاصله افتاده است، به گونه اى که گاه خواننده فراموش مى کند که مبتدا گفته شد و خبر آن باید ذکر شود؛ ولى خود صاحب جواهر فراموش نمى کند. از این رو، در چاپهاى جدید جواهر با علایم خاصّ مشخص کرده اند که این مثلاً خبر فلان مبتدا است. مرحوم صاحب جواهر فرموده است: اگر مى دانستم کتاب جواهر این قدر مورد قبول و رغبت قرار مى گیرد، بهتر مى نوشتم. منظور ایشان آن است که مرتّب مى نوشتم.

-----------------------------------------------------------------
کفش خادمش را هم باید جفت کنى

مرحوم میرزا جواد آقا ملکى و عالم دیگر اهل تبریز در محضر مرحوم مامقانى( مرحوم عبداللّه مامقامى، صاحب کتاب «تنقیح المقال» و تألیفات دیگر.) بودند، آقا میرزا جواد ( رحمه اللّه ) مى گوید: نفسم به من گفت: اگر آن عالم یکى گفت، تو هم باید یکى بگویى! ولى من با خود گفتم: باید کفش او را جفت کنى! نَفْسم ناراحت شد که چه طور؟! گفتم: کفش خادمش را هم باید جفت کنى!