سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مُهر بر لب زده

دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ... گفتم تابدانم تا بدانی ...

حضرت آیت الله حق شناس ولایلتفت الی الوسائل بل یراها مسخرة تحت حکمه».  به وسائط اعتنا نکن، داداش‌جون! همه چیز را باید تحت فرمان الهی ببینی.
ملای رومی می‌گوید:    
وز سبب سازیش سوفسطایی‌ام
یعنی این اسباب، خیالاتی است که خود انسان درست کرده است.
رزق ما دست خداست، این اسباب خیالات است
در زمان پهلوی یک مغازه‌‌ی بزرگی بود که پر بود از اجناس خارجی و در طرف دیگر هم یک پیرمردی دکه‌ای داشت که قدری لوازمات  در آن بود. این پیرمرد صبح‌ها که می‌آمد، یکقدری درب دکانش آب می‌پاشید، بعد کمی قرآن می‌خواند و مشغول به کسب می‌شد. بنده آنجا بودم که یک مشتری آمد و بدون اینکه اعتنایی به آن مغازه‌ی بزرگ بکند، آمد و از این پیرمرد مقداری لوازم خرید و رفت. پس همه‌ی اینها اسباب است و رزق ما دست کس دیگری است.
کسی که به مقام یقین نرسیده، نگاهش به اسباب است
«قال الامام ابوعبدالله(ع)من ضعف یقینه تعلق بالاسباب ورخص لنفسه». 
کسی که به مقام یقین نرسیده باشد و مبتلای به شرک خفی باشد، نگاهش به اسباب است. هر چند در زبان خدا را مؤثر می‌داند؛ اما در مقام عمل و قلب، منکر این موضوع است. ?یقولون بافواههم ما لیس فی قلوبهم?.
چرا متزلزل شدی؟! مگر ما به تو پول ندادیم؟!
وقتی استاد از شاگردش پرسید که آیا پول داری؟ شاگرد جواب داد که بله دارم. (درحالی که فقط او دو ریال پول داشت و نمی‌خواست استاد بفهمد) استاد هم به او دو تومان پول داد. وقتی کمی تزلزل پیدا کرد، شب آقا را در عالم رؤیا دید که می‌فرماید: چرا تزلزل پیدا کرده‌ای؟ مگر ما به تو پول ندادیم؟ پول را استاد داده است؛ اما آقا می‌فرماید که ما دادیم!
همه‌ی وسائط تحت قدرت پروردگار است
پس باید اعتقاد ما این باشد که همه‌ی وسائط تحت قدرت و فرمان پروردگار است. «العلم بان المخلوق لایضر ولاینفع و لایعطی و لایمنع».  مخلوق نه ضرر می‌رساند، نه نفع.
گر گزندت رسد ز خلق مرنج     که نه راحت ز خلق بود نه رنج
از خدا دان خلاف دشمن دوست      که دل هر دو در تصرف او است
اگر بد کردی؛ عوامل بد را بر تو مسلط می‌کند و اگر خوب کردی؛ عوامل خوب را بر تو مسلط می‌کند، قلبت را راحت می‌کند، داداش‌جان!
کسی که تو را دارد، همه چیز دارد
«وماذا وجد من فقدک».  ‌ای پروردگار عزیز! کسی که تو را دارد، همه چیز دارد. حضرت فرمود: هر کس پروردگار را اطاعت بکند و هم و غمش، همِّ واحد باشد؛ پروردگار سایر امور او را کفایت می‌کند.‌ همِّ واحد یعنی فقط بگوید: خدا. تمام همتش تحصیل رضای خدا باشد.   اگر سیب‌زمینی نداشته باشد، نان نداشته باشد، پیاز نداشته باشد، مُخلَّفات نداشته باشد؛ پروردگار همه را درست می‌کند.