سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مُهر بر لب زده

دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ... گفتم تابدانم تا بدانی ...

فضاى امن ‌و‌ امان
حضرت امام على بن‌ الحسین (علیه السلام) یکى از‌ غلامانش را‌ دو‌ بار صدا کرد ‌و‌ او‌ جواب نداد ، بار سوم به‌ او‌ فرمود : فرزندم ! آیا صداى مرا نشنیدى ؟ گفت : چرا شنیدم ، فرمود : تو‌ را‌ چه شد که‌ پاسخم را‌ ندادى ؟ گفت : از‌ تو‌ احساس امنیت مى کردم ، حضرت فرمود : خدا را‌ سپاس گزارم که‌ خدمتکارانم از‌ من‌ احساس امنیت مى کنند .
احسان پنهانى
در مدینه خانواده هایى بودند که‌ رزق ‌و‌ مایحتاج زندگى شان به‌ آنان مى رسید ولى نمى دانستند از‌ کجا به‌ آنان مى رسد ؟ هنگامى که‌ حضرت امام على بن‌ الحسین (علیه السلام) از‌ دنیا رفت ‌آن را‌ از‌ دست دادند ‌آن زمان دانستند که‌ او‌ بوده که‌ پنهانى به‌ آنان کمک مى داده !
همچنین آورده اند : ‌آن حضرت همواره در‌ شب تاریک با‌ همیانى چرمى پر از‌ درهم ‌و‌ دینار بیرون مى رفت ‌و‌ خانه به‌ خانه را‌ درب مى زد ‌و‌ کنار هر‌ خانه اى مقدارى درهم ‌و‌ دینار مى گذاشت ، پس‌ از‌ درگذشت ‌آن حضرت دانستند که‌ این برنامه ، کار حضرت سجاد بود .
نماز ‌و‌ احسان
ابوحمزه ثمالى مى گوید : امام سجاد (علیه السلام) را‌ در‌ نماز دیدم که‌ ردایش از‌ شانه اش مى افتد ولى براى حفظ ‌آن بر شانه اش توجهى نمى کند تا‌ از‌ نمازش فارغ شد . سبب بى توجهى او‌ را‌ به‌ ردایش در‌ حال نماز پرسیدم ؟ پاسخ داد : واى بر تو‌ ! مى دانى در‌ برابر که‌ بودم ؟ ! نماز عبد جز آنچه را‌ از‌ ‌آن به‌ قلبش به‌ جا آورده قبول نمى شود .
عفو ‌و‌ گذشت قرآنى
کنیزى از‌ کنیزان حضرت امام سجاد (علیه السلام) براى وضو جهت نماز به‌ روى دستان مبارکش آب مى ریخت ناگاه آفتابه از‌ دست کنیز روى صورت حضرت افتاد ‌و‌ ‌آن را‌ شکافت ! حضرت سر‌ مبارکش را‌ به‌ سوى او‌ برداشت ، کنیز گفت : خداى بزرگ مى گوید : « آنان که‌ خشم خود را‌ فرو مى برند » ، حضرت فرمود : خشمم را‌ فرو فرو بردم ; کنیز گفت : « ‌و‌ از‌ مردم گذشت مى کنند » ; حضرت فرمود : از‌ تو‌ در‌ گذشتم ; کنیز گفت : « ‌و‌ خدا نیکوکاران را‌ دوست دارد » ; حضرت فرمود : برو که‌ تو‌ در‌ راه خدا آزادى .